۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه

پرسونالیسم (شخص گرائی)

فریدریش اشلایرماخر (1768 ـ 1834)
تئولوگ پروتستانی
فیلولوگ کهن
تئوریسین دولتی
سیاستمدار کلیسائی
پداگوگ
مترجم آثار افلاطون به آلمانی
مؤسس هرمه نویتیک نوین


پروفسور مانفرد بور
برگردان شین میم شین

• پرسونالیسم (شخص گرائی) یک واژه لاتینی است.

1

• پرسونالیسم عنوانی است برای اعتقاد به خدای شخصی (ته ئیسم) که که توسط اشلایرماخر مطرح و از سوی گوته و فویرباخ مورد استفاده قرار گرفته است.
• پرسونالیسم در مغایرت با پانته ئیسم (همه خدائی) قرار دارد.

• مراجعه کنید به ته ئیسم، پانته ئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

• پرسونالیسم عنوانی است برای فرمی از فلسفه ایدئالیستی ـ ذهنی، آگنوستیسیستی و شدیدا مذهبی بورژوائی واپسین.

• مراجعه کنید به اگنوستیسیسم (ندانمگرائی)، ایدئالیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

3

• پرسونالیسم اغلب در قرابت با مذهب پروتستانی بوده است.

4

• پرسونالیسم عمدتا در سه فرم زیر مطرح بوده است:

الف

رالف تیلر فله وینگ (1871 ـ 1960)
کشیش، فیلسوف، پروفسور امریکائی
نماینده پرسونالیسم امریکائی (همراه با برایتون، هوکینگ)

• در ایالات متحده آمریکا ـ بمثابه فرقه ای از پراگماتیسم ـ به نمایندگی باون و اکنون برایتمن، هوکینگ، فله ولینگ

• مراجعه کنید به پراگماتیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب

• در آلمان ـ بمثابه آموزش پسیکولوژیکی ـ پداگوژیکی (روانشناسنه ـ تربیتی) ـ به نمایندگی اشترن و پرسونالیسم انتقادی

ت

• در فرانسه ـ بمثابه فرقه ای از اگزیستانسیالیسم مسیحی به نمایندگی مونیه ر، لوسن، بردژاژف

• مراجعه کنید به اگزیستانسیالیسم مسیحی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

5

• در کانون توجه کلیه فرم های پرسونالیسم مفهوم «پرسون» (شخص) قرار دارد:

الف

• شخص در پرسونالیسم به عنوان فرد واقعی انسانی بکار نمی رود.

ب

• شخص در پرسونالیسم به عنوان یک معیار اجتماعی ـ تاریخی بکار نمی رود.

ت

• شخص در پرسونالیسم به مثابه موجودیتی روحی بکار می رود، که بر پایه فعالیت درونی خویش عمل و ارزیابی می کند.

پ

• شخص به این معنا، علت اولیه کل واقعیت طبیعی و اجتماعی تلقی می شود.

6

• بدین طریق واقعیت عینی از دیدگاه پرسونالیسم در آخرین تحلیل عبارت است از همبودی از «اشخاص» («ارواح ») که دارای اراده و خودآگاهی اند.

• در جهان بینی دکتر شریعتی نیز ایده ای شبیه بدان یافت می شود.

7

• در قاموس پرسونالیسم، «عالی ترین شخص» خدا ست:
• خدا بمثابه انسان واره خالق واقعیت.

8

• در قاموس پرسونالیسم، طبیعت حلقه واسط میان انسان و خدا ست و همزمان نشانگر مؤثریت «عالی ترین شخص»

9

• پرسونالیسم بطور کلی در متافیزیک افکاری را از ایدئالیسم عینی به عاریه می گیرد.

10

خصلت ایدئالیستی ـ ذهنی و گرایش اگنوستیسیستی پرسونالیسم آمریکائی را می توان در تئوری شناخت آن با سمتگیری پوزیتیویستی باز شناخت.

11

• در پرسونالیسم امریکائی، تفکر انعکاس واقعیت عینی نیست، بلکه واکنش صرف نسبت به چیزها و ابزار عمل است.

12

• درکانون استدلال پرسونالیسم آمریکائی عرصه های زیرقرار دارند:

الف
• تاریخ
ب
• جامعه شناسی
ت
• اخلاق
پ
• مذهب.

13

• بدین طریق، گرایش سیاسی ارتجاعی و علم ستیز پرسونالیسم آشکار می گردد :

الف

• در قاموس پرسونالیسم امریکائی، دینامیسم (پویائی) تاریخ عمدتا ناشی از عمل مبتنی بر خواست و اراده صرف «اشخاص» همیشه همان قلمداد می شود.

ب

• توسعه و تکامل اجتماعی بالنده و بی وقفه مورد انکار قرار می گیرد.

ت

• پیشرفت در تاریخ مورد انکار قرار می گیرد.

پ

• عملکرد قوانین عینی اجتماعی مورد انکار قرار می گیرد.

ث

• قابل شناسائی بودن حوادث اجتماعی مورد انکار قرار می گیرد.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر