۱۳۹۱ مرداد ۱۰, سه‌شنبه

هماندیشی با فتانه زمانیان (1)

سرچشمه:
صفحه فیس بوک
فتانه زمانیان

طرح نظارت همگانی در زندگی مردم:
دوستان عزیزم اگه یه شب داشتید شام می خوردید و یهو یکی وارد خونتون شد گفت نخور نخور نمکش زیاده یا که رنگ و لعاب نداره و...
اصلا نترسید و هیجان زده نشید.
خواهران و برادران ما خوبیمون رو می خوان
چرا اینقدر قدر نشناسیم ما آآآآااخه؟
من به نوبه خودم از همشون ممنونم اگر اینا نباشن پس ما از کی متنفر باشیم؟


1
میم


• تاریخ طناز!

• تفکری که زن را نیمه انسان تلقی می کرد، بطلان عملی خود را نشان همگان می دهد و به دست خود گور خود را می کند:
• زن ـ به هر بهانه هم که باشد ـ از کنج آشپزخانه بیرون کشیده می شود، ، تا همتراز با مرد ـ در هر زمینه هم که باشد ـ در جامعه عرض اندام کند.
• بالاتر از دست حقیقت، دستی نیست! (دکتر هوشنگ تیزابی)

• طنز تاریخ طناز همین است:
• موش نقب زنی است، تاریخ!
• هرجا که به صخره برخورد، ویراژ می دهد و مسیر عوض می کند:
• سدهای سدید را چه بسا تاریخ به دست خود سد سازان سرسخت از میان برمی دارد.

• چه غول آسا ست، تاریخ طناز!

2
فتانه


• میان اجتماع بودن و سکان کشتی جامعه را در دست گرفتن، هر چند لذت بخش است، اما چه خوب است، اگر انسان به هر قیمتی راضی به هدایت این سکان نشود، چه زن و چه مرد.
• و گاه دخالت بی حد و حصر بانوان ایرانی انسان را به اوج تنفر می کشاند، حتی برای هم جنس!

3
میم

• بیشک.
• نکته مورد نظر ما این است که دیالک تیک خاصی به کار است:
• عقب مانده ترین بخش زنان، زیر عقب مانده ترین پرچم ها (مجاهدین، حزب الله و غیره) به برابری عملی با مردان کشانده می شوند.

• اصلا در آغاز، قرار بر این نبود که حکومت اسلامی زنان مسلح داشته باشد که بسان مردان بجنگند، جنازه مقتولین را حمل کنند و بسان آدمکشان حرفه ای به گورهای دسته جمعی پرت کنند، تفتیش حجاب و عقیده و غیره کنند.
• این کارهای «کثیف» قرار بود که در انحصار جنس مرد باشد و نه نیمه کذائی مرد.
• ولی تاریخ اراده خود را درست زیر حاکمیت زن ستیزان حرفه ای به کرسی می نشاند، زن ستیزانی که همچنان تف به روی زن می کنند و تحقیرش می کنند و آیه و حدیث مبنی بر ناقص العقل بودن زن می آورند.
• علیرغم اینها همه، زن وارد جامعه می شود، آن سان که دیگر و برای همیشه نتوان بر حضورش صرفظر کرد.

• اینکه تضادی بین لایه های مختلف قشر زنان وجود دارد، منطقی است.
• تازگی هم ندارد.
• جامعه، طبقاتی است و طبقه، زن و مرد نمی شناسد.

• ولی همین به میدان آمدن زن و رویاروئی با مردان و زنان خود پدیده جدیدی است، پدیده ای است سد شکن.
• دیگر نمی توان به هیچ ترفندی گفت که «زن اگر وزیر باشد، باید به زیر باشد.»

• در زمان شاه با اعلام آزادی زنان، گامی هر چند فرمال در این زمینه برداشته شد، ولی قبل از همه و بیش از همه، با مقاومت همین بخش جامعه مواجه شد.
• اکنون بدست همین بخش، حضور فرمال زنان در جامعه، محتوای مادی و واقعی ـ عینی کسب می کند.

• تف سر بالا که حریفی بذله گو می گفت، به این می گویند:
• مگر در زمان رسول اکرم، اکرم ها تفنگ به دوش از در و دیوار بالا می رفتند؟
• رجعت به صدر اسلام چه می شود؟

• منظور از طنز تاریخ همین است:
• خندیدن به ریش کوسه ها حتی!
3
فتانه

• ‏متاسفانه گاه ما زنان با پدیده ای رو برو می شویم به نام «کم نیاوردن» که این خود ممکن است عواقب بد و حتی جبران ناپذیری را به دنبال داشته باشد.
• مخصوصا وقتی کمی هم غرور چاشنی اش شود.
• دیگر جایگاه مان را فراموش می کنیم .
• ارزش یک زن بسیار بیشتر از آن است که تفنگ به دوش بگیرد و ظرافت زنانه اش را زیر کارهای خشن مردانه پنهان کند.
• زن یعنی سرچشمه احساس و محبت که باید بنیانگذار عشق باشد.
• زنی که خود سرچشمه خشونت است از توانایی در این زمینه مبراست.
• و من متاسفم به خاطر بانوانی که گاه نمی بینند و درک نمی کنند، جایگاه واقعی خود را.‏

4
میم

• هلری کلینتون، مارگاریت تاچر، مادلین اولبرایت، آنجلا مرکل نیز زن اند، کمتر کسی تف به صورت شان می اندازد و هر کس و ناکس با دیدن شان کلاه از سر برمی دارد.

• هیچکدام از این زنها از در و دیوار بالا نرفته اند، ولی جنگ های وحشتناکی را برافروخته اند و صدها هزار نفر از بنی بشر کشته اند و میلیون ها دختر بچه معصوم را روانه فاحشه خانه های بین المللی کرده اند.

• چیزها را هرگز نباید ایدئالیزه کرد.
• نه شعرا را و نه زن ها را.

• واقعیت این است که فرقی بین زن و مرد وجود ندارد.
• هر زنی نصفش مرد است و هر مردی نصفش زن.
• در اردوگاه های کار اجباری و کوره های آدمسوزی و غیره فاشیسم زن ها در قساوت دست کمی از مردها نداشته اند، همچنان و هنوز نیز دست کمی از مردها ندارند.
• زن را و هیچ چیز دیگر را نباید ایدئالیزه کرد.

• زن هم باید بسان مرد شکم خود و کودکانش را سیر کند و اگر لازم شد به هر کاری تن در می دهد.
• تصور و تصویر فراگیر از زنان ظاهرا وجود ندارد.
• قیاس به نفس حداکثر کاری است که از دست آدم ها برمی آید.

• فراموش نباید کرد که آدم آدم است.
• آدم می تواند در طرفة العینی به ددی درنده بدل شود، اگر شرایط ایجاب کند، خواه زن و خواه مرد، فرقی نمی کند.

• منظور از طنز تاریخ تأیید کردوکار زنان حزب الله و غیره نیست.
• هدف اشاره به سماجت تاریخ است که اراده خود را به هر ترفندی به کرسی می نشاند.

5
فتانه
• حق با شماست.
• اما ما در باره شرایط معمول صحبت می کنیم .
• شرایطی که نیاز به دخالت زن در دستگیری و مبارزه با دیگران نیست.
• شاید اگر شما هم مثل من که هر روز شاهد چنین صحنه هایی هستم بودید، با من هم عقیده می شدید.
• وقتی یک زن به ظاهر حزب اللهی بچه ای را از آغوش مادرش جدا می کنه و مادر رو به خاطر اینکه مانتوش باب دل حاج خانم نبوده راهی ون های گشت ارشاد می کنه .
• این زنان عاطفه دارن؟

6
میم
• مسیر بحث اکنون بکلی عوض شد.
• منظور ما چیز دیگری بود.

• ولی برگردیم به نظرات مطروحه:

• چرا زنان «بظاهر حزب اللهی؟»

• خود همین فرمولبندی، نسبیتی را وارد کردوکار زنان می کند.
• یعنی از تظاهر و ریا و ضمنا از اجباری پرده برمی دارد.

• به همان سان که مردی چاه مستراح مردم را خالی می کند، شاطری در گرماگرم تابستان در گرمای سوزان تنور نان می پزد، پاسبانی مجرمی را به دادگاه می برد، دهقانی خرمن می کوبد، زن پاسبان هم مقررات کشورش را اجرا می کند تا شکم خانواده اش را سیر کند.
• طبیعی است که ایدئولوژی متناسب با فونکسیون خود را هم نمایندگی کند، بسان پاسبان مرد، خواه با ایمان قلبی و خواه به عنوان تقیه و اوپورتونیسم.

• زن در هر صورت پرولتر مضاعف است:
• زن بطرزی دوگانه زیر ستم و استثمار قرار دارد:
• هم در حین کار عصب سوز، و در این مورد بخصوص، خودستیز و کاراکترستیز، استثمار می شود و هم در کردوکار عرقریز و کمرشکن خانه، که کسی ارزش پشیزی هم برایش قائل نمی شود.

• اگر زن ها این کارهای «کثیف» را نکنند، مردها خواهند کرد.
• مسئله ماهیتا حل نخواهد شد.

• انتقاد بهتر است که رادیکال باشد، یعنی ریشه قضیه را هدف قرار دهد، نه شاخه ها را، نه مهره ها را.
• خود حجاب باید ریشه یابی شود.

• دلیل حجاب را کسی بررسی نمی کند.

• ولی به بهانه شرکت زنان در کار اجتماعی و ایفای نقش معینی، تازیانه دیرآشنای تحقیر فرود می آید.
• حتی چه بسا تحت لفافه دفاع از حقوق زنان.
• کلی طنز و جوک و غیره هم حواله «حاجی خانم ها» می شود.

• مرد می تواند تفنگ بدوش از در و دیوار بالا رود، مسئله ای عادی است.
• ولی وقتی «نیمه ناقص العقل، نصفمرد» همین کار را انجام دهد، تندبار تمسخر فرومی بارد.

• این هم نوع مدرنی از زن ستیزی است.
• این هم نوع مدرنی از زن ستیزی مستور آلوده به عوامفریبی است.
• چون این زن ستیزی با ژست دفاع از حقوق زنان صورت می گیرد.

• خیلی ها حتی فکر می کنند که حل مسئله حجاب «تنها راه رهائی» است.

• دیالک تیک زن ستیزی غریبی با غرشی غریب بکار افتاده است:
• طبقه حاکمه، هم ساده ترین حقوق زنان را پایمال می کند و هم به دست خود زنان همین کار را انجام می دهد:
• یعنی عملا وحدت ارگانیک زنان را تخریب می کند.
• میان زنان تفرقه می اندازد.
• بخشی از زنان را به خودستیزی وامی دارد، یعنی پرولتاریای مضاعف زن را به جان همجنسان همطبقه خود می اندازد تا مبارزه طبقاتی پرولتری فراموش شود و مسئله چند و چون دیده شدن موئی و چشم و ابروئی عمده شود و مسئلة المسائل گردد.
• اوپوزیسیون راستگرا نیز همین کار طبقه حاکمه را به شیوه خاص خود انجام می دهد.


زن در هر صورت دو شقه می شود.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر