• من فرازهائی از این مقاله شما را خواندم و مورد تأمل گذرا قرار دادم:
حوریا
پرسیدن از خود برای شناختن خود و گره زدن روایت خودشناسی به روایت گسترده تر تاریخ و فرهنگ.
پرسیدن از خود برای شناختن خود و گره زدن روایت خودشناسی به روایت گسترده تر تاریخ و فرهنگ.
• این حقیقت امر، روندی دوسویه است و نه یکسویه.
• سیری دیالک تیکی است.
• خودشناسی و دگرشناسی (جامعه شناسی) همیشه دست در دست با هم می روند.
• چون خودی مجزا از جامعه وجود ندارد.
• دیالک تیک فرد و جامعه.
• دیالک تیک جزء و کل.
حوریا
کاویدن دیروز برای شناختن ریشه ی نابسامانی های امروز، دانش روانکاوی و ادیپ سوفوکل را به هم نزدیک می کند.
ادیپ، به بهای از دست دادن بینایی اش، به دیروز نگاه می کند تا امروز را بشناسد و به همین اعتبار، سر دودمان روانکاوان جهان است.
کاویدن دیروز برای شناختن ریشه ی نابسامانی های امروز، دانش روانکاوی و ادیپ سوفوکل را به هم نزدیک می کند.
ادیپ، به بهای از دست دادن بینایی اش، به دیروز نگاه می کند تا امروز را بشناسد و به همین اعتبار، سر دودمان روانکاوان جهان است.
• این کار هر کس است ـ چه بینا و چه نابینا.
• دانش نو همیشه بر تلنبار دانش اندوخته (ببرکت تجربه شخصی در طول عمر و دانش غیرمستقیم جذب شده) استوار می شود.
• مگر می شود کسی برای ارزیابی امروز از دیروز حرکت نکند؟
• مگر می شود کسی مثلا به عمل منطقی ساده مقایسه دیروز با امروز مبادرت نورزد؟
حوریا
فروید هم که نویسندگان را بزرگترین روانکاوان می داند و بنیانی ترین مفاهیم روانکاوی ـ و از جمله عقده ی ادیپ، سادیسم و نارسیسیم - را از ادبیات به وام گرفته، با همین نیاز چاره ناپذیر رودررو ست.
فروید هم که نویسندگان را بزرگترین روانکاوان می داند و بنیانی ترین مفاهیم روانکاوی ـ و از جمله عقده ی ادیپ، سادیسم و نارسیسیم - را از ادبیات به وام گرفته، با همین نیاز چاره ناپذیر رودررو ست.
• همه فرم های شعور از ادبیات تا علوم، واقعیت عینی واحدی را منعکس می کنند و در این زمینه خویشاوند اند و گذار از یکی به دیگری امری طبیعی است و خاص فروید نیست.
حوریا
فروید هم مثل ادیپ در پی آن است که با شناختن گذشته راهی برای کنار آمدن با زندگی امروزش پیدا کند و در این راه میان گذشته ی خودش و گذشته دیگران خطی نمیکشد.
فروید هم مثل ادیپ در پی آن است که با شناختن گذشته راهی برای کنار آمدن با زندگی امروزش پیدا کند و در این راه میان گذشته ی خودش و گذشته دیگران خطی نمیکشد.
• این کاری است که در انحصار فروید نیست:
• هر آدم عادی هم چنین می کند.
• یعنی بر پایه تجارب خویش و دیگران در گذشته آینده خود را می سازد.
بدون بررسی عرقریز گذشته، استنباط انسان ها از آینده مو به مو یکسان با زمان حال خواهد بود.
زمان حال در واقع، پل گذار از گذشته به آینده است.
بر تجارب گذشته هرگز نباید و اصولا نمی توان چشم پوشی کرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر