۱۳۹۱ مرداد ۴, چهارشنبه

روشنگری به عوض عوامفریبی! (4)

«انسان پارتیزانی یا ارتش آزادِ سوری!»
علی سالکی
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de


1

الف بامداد


• خطاب به حسن!


• شما قبل از آوردن معاوضات از سایت های دیگر به اینجا، به پرسش ساده ای که در اینجا از شما شده، پاسخ بدهید، و ناشیانه از زیر جواب (با تکرار کلی گویی های بی فایده و بی معنی به اصطلاح دایرة المعارف به اصطلاح “روشنگری”) در نروید.
• بی احترامی و گستاخی شما به حدی است که حتی اثری را که در آن از افرادی مانند ارانی و امثالهم تجلیل شده «بی محتوا» می نامید، ولی حتما عبارت پردازی های شبه مائویستی، کلیشه ای، تکراری و باسمه ای در به اصطلاح دایرة المعارف به اصطلاح “روشنگری” را پر”محتوا” می دانید.
• البته بی احترامی و گستاخی آنچنان در تار و پود طیف توده ای ریشه دوانیده، که تقریبا ناعلاج به نظر می رسد.

• فرق زنده یاد احمد شاملو با شما حواریون “نورالدین جان” در این بود که، آن زمانی که شما افتخار می کردید، “توده ای هستید و همراه امام”، شاملو ذوق و جرات نبشتن و تکثیر آثاری مانند “گزارش” (۱۳۶۲) را داشت.

• به همین دلیل است که ۱۲ سال پیش در گذار شاملو به ابدیت، مشتاقان او از چهار گوشه کشور و جهان، صفی چند صد هزار نفره، از قلهک تا کرج بر پا داشتند و به همگان نشان دادند که درجه محبوبیت شاملو در چه حدی است و شاعر مردم بودن یعنی چه.
• به همین دلیل است که در تظاهرات خرداد سه سال اخیر، این شعرهای شاملو بود که تبدیل به پلاکاردهای اعتراضی مردم گشت.
• و به همین دلیل است که شاملو چراغی است که «همیشه در ایران سوخت»، در حافظه تاریخی ایرانیان همواره جاودان و پر افتخار باقی می ماند.
• بر خلاف انگشت شماری خارج کشور نشین، پر مدعای، بی هنر، نامحترم، ناصادق.

2
حسن

• خیلی ممنون الف با مداد عزیز


• شما ظاهرا سنگر ایدئولوژیکی خود را کندیده اید و به همه طرف و همه کس یکریز شلیک می کنید.

• شما برای دگراندیشان پرونده می سازید.

• امتحانش درد سری ندارد.
• محتوای همین شعر شاملو را برای خوانندگان این جر و بحث ذکر کنید:
• «تو نمی دانی فلانی کیست، بهمانی کیست»، که قدردانی از ارانی نمی شود.

• ارانی خادم توده مردم بوده است نه دشمن آن.

• ارانی هرگز حرف های زیر را در حق توده های مولد و زحمتکش نمی زند:

شاملو
توده ناآگاهی که منافع خود را تشخیص نمی دهد و ناگزیر از پایگاه تعصب، قضاوت می کند، معمولا درست با همان چیزهایی دشمنی می ورزد که نجات دهنده او ست.
و لاجرم پایه های قدرت و نفوذ حرامزادگانی را استحکام می بخشد که دشمنان سوگند خورده او هستند.
(مصاحبه با بهنود)

• شاملو در این حکم خویش، بسان دیگر مدافعین و مبلغین آگاه و یا ناآگاه «تئوری فاشیستی نخبگان»، دیواری کوتاهتر از دیوار توده نمی یابد و بلافاصله آستین ها را بالا می زند و از آن بالا می رود:
• نتیجه استدلال ماقبل علمی شاملو پیشاپیش معلوم است:
• مقصر همه بدبختی ها توده مردم است و بس!

• مفاهیمی که شاملو برای اشاعه توده شناسی خویش به خدمت می گیرد، عبارتند از «توده ناآگاه»، «توده ناتوان از تمیز منافع خود»، «توده قضاوت کننده از پایگاه تعصب»، «توده منجی ستیز و نتیجتا خودستیز»

• ما بهتر است که برای آشنائی با جهان بینی شاملو مفاهیم او را مورد تأمل قرار دهیم:

1
مفهوم «توده ناآگاه»

• شاملو و امثال بیشمار او (امروزه طیفی متشکل از امپریالیست ها، مونارشیست ها، فاشیست ها، آنارشیست ها و غیره) صفت «ناآگاه» را چنان به توده نسبت می دهند که نادانی انگار از شکم مادر به همراه آورده می شود و سرشت و سرنوشت آورنده را تشکیل می دهد.

• همان توده ای که بدون کردوکار جسمی و فکری عرقریز و عصب سوز آن، اقشار و طبقات تهی مغز ازخودراضی حتی لحظه ای نمی توانند بچرند، زنده بمانند و یاوه سر دهند، در قاموس شاملو و امثال او تا درجه رمه گوسفندان بی شعور تنزل داده می شود تا به بهای تحقیر توده، ننرهای بی خبر از عالم و آدم به فهم و فرهنگ علیل و توخالی خود فخر کنند، فخر بفروشند و خوش باشند.

2
مفهوم «توده ناتوان از تمیز منافع خود»

• اکنون پالان دیگری به نام «ناتوانی از تمیز منافع خود» بر دوش مجروح توده ستمکش نهاده می شود.

• مثل شاملو و امثال بیشمار او، مثل ننر قلدر خودخشنودی است که دست و پای کسی را می بندد و مادام العمر به شط خروشان زندگی پرتاب می کند، بعد در کرانه شط می ایستد و در تحقیر و تخفیف مغروق دست و پا بسته در امواج شط، قهقه زنان رجز سر می دهد.
• برخلاف دعاوی بزرگ زادگان فاشیست و شبه فاشیست، توده های مولد و زحمتکش نه مشتی ابله و ناتوان از تمیز منافع خود، بلکه سوبژکت تاریخساز مجهز به تسلیحات تجربه زنده زندگی و شم غریزی توده ای اند.
• ما در روند درگیری در جهت سرنگونی سلطنت، به هشیاری ستایش انگیز دهقانان و کارگران ایران پی بردیم.
• در آن زمان هم ارتجاع سیاه توده اندیشنده، مجرب و هشیار را به تندباد پرخاش می بست و تحقیر می کرد.
• این دو طبقه «بی همه چیز» مولد همه چیز جامعه ـ بر خلاف روشنفکران پر مدعای همه چیزدار «همه چیزدان» ـ تا آخرین نفس به دعاوی نودولتان بالقوه و بعد بالفعل تمکین نکرد و هشیاری خارق العاده خود را عملا به اثبات رساند.
• تحقیر توده، نه نشانه هشیاری توده ستیزان، بل درست برعکس، نشانه جهل، عقب ماندگی و غفلت بی خدشه آنان است که یا علت جهان بینانه دارد، یا علت معرفتی ـ نظری و یا دیالک تیکی از هر دو علت.

3
مفهوم «توده قضاوت کننده از پایگاه تعصب»

• شاملو با این مفهوم من درآوردی و غیرعلمی، توده را به قضاوت از پایگاه تعصب متهم و محکوم می کند و حتما فکر می کند که مفهوم طراز اولی ساخته است و شق القمر کرده است.

• اما منظور او از تعصب چیست که پایگاه قضاوت توده را تشکیل می دهد؟

• تعصب در فرهنگ لغات فارسی به معنی جانبداری از طریقتی و یا مذهبی و دفاع سرسختانه از آن آمده است.
• تعصب شاید در قاموس شاملو به معنی باور کورکورانه بی چیزی و یا کسی باشد.
• منظور شاملو شاید این باشد که توده بدون اثبات مدلل نظر خویش به دفاع سرسختانه از آن برمی خیزد.
• منظور شاملو شاید این باشد که توده بدون شعور و آگاهی به چیزی ایمان می آورد و بدان دل می بندد.

• شاملو اما در هر صورت، قیاس به نفس می کند، یعنی خصایل و خصوصیات شخصی خود را به حساب توده می گذارد و حکم محکومیت توده را صادر می کند، یعنی برای تعریف مقوله توده، خویشتن خویش را معیار قرار می دهد.

• توده بی کمترین شک و تردید نمی تواند به استدلال علمی و فلسفی مبادرت ورزد و موضع اجتماعی و سیاسی خود را اثبات کند.
• این اما هرگز به معنی کوری و حرکت کورکورانه توده نیست.
• توده اصولا هرگز نمی تواند غافل و کور باشد.
• چون توده نان خالی خود را هر روزه از کام اژدهائی مهیب بدر می کشد و کمترین غفلت به بهای جانش تمام می شود.

• توده به شیوه خویش، بیدار مدام است!

• توده چه بسا حتی، حسرتکش همیشگی خواب راحت است!

• موضعگیری توده نیز پس از تأملات عرقریز و عصب سوز تشکیل می یابد و درست به همین دلیل دفاع سرسختانه بی چون و چرا را به دنبال می آورد.
• ایمان توده به حقانیت چیزی، ایمانی مبتنی بر تجربه آهنین نسل اندر نسل است، ایمانی از جنس صخره و سنگ است.
• توده ـ برخلاف خرده بورژوازی ـ کورکورانه و ساده دلانه به دنبال کسی و یا چیزی نمی افتد.

• توده را باید از نو شناخت!


• توده شناسی بر خلاف توده ستیزی، کار آسانی نیست!

• ناظم حکمت در این زمینه تأملاتی هر چند خام ارائه داده است که باید تداوم و توسعه یابد.

• توده چیزی از جنس دریا ست:

• دیالک تیک مهر و قهر است!
• دیالک تیک آرامش و توفان است!
• دیالک تیک خدمت و خیانت است، به قول ناظم حکمت.

توده ستیزان، همیشه ناتوان از توده شناسی راستین بوده اند.
توده شناسان راستین به احتمال قوی
ایدئولوگ های توده ای خواهند بود،
ایدئولوگ هائی از خمیره بلشویکی ـ لنینی!

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر