۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

روشنگری به عوض عوامفریبی! (3)

«انسان پارتیزانی یا ارتش آزادِ سوری!»
علی سالکی
سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de


الف بامداد
جناب حسن، شما (یا یکی از دوستان نزدیک شما) در سایت دیگری (و با اشاره به مقالات تارنمای دایرة المعارف به اصطلاح “روشنگری”) در تحریف آثار زنده یاد احمد شاملو، دقیقا همین به اصطلاح “استدلال” (که در حقیقت چیزی جز تحریف کودکانه ی بیش نیست) را به “کار” گرفته بودید.
با اجازه دوستان “مجله هفته” شعر نسبتا بلند “قصیده برای انسان ماه بهمن” از زنده یاد احمد شاملو را در اینجا درج می نماییم.
این گوی و این میدان:
شما لطف کنید و به تمامی خوانندگان محترم نشان دهید کجای این شعر “نخبه گرا”، “توده ستیز” و یا دیگر برچسب ها و تحریفاتی که به زنده یاد احمد شاملو نسبت می دهید، است.
آیا قبول دارید چنانکه از پس هیچ کدام از ادعاهای خویش بر نیامدید، انتقادی به خود در این زمینه بفرمایید.
در ضمن سال ۱۳۲۹ شما کجا بودید؟


احمد شاملو
قصیده برای انسان ماه بهمن
(احمد شاملو، مجموعهً آثار، ص 62 ، چاپ زمانه)
(بهمن 1329)

تو نمیدانی غریو یک عظمت
وقتی که در شکنجهً یک شکست نمی نالد
چه کوهی است!
تو نمیدانی نگاه بی مژهً محکوم یک اطمینان
وقتی که در چشم حاکم یک هراس خیره می شود
چه دریایی ست!
تو نمی دانی مردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی ست!
تو نمی دانی زندگی چیست، فتح چیست
تو نمی دانی ارانی کیست

و نمی دانی هنگامی که
گور او را از پوست خاک و استخوان آجر انباشتی
و لبانت به لبخند آرامش شکفت
و گلویت به انفجار خنده ای ترکید،
و هنگامی که پنداشتی گوشت زندگی او را
از استخوانهای پیکرش جدا کرده ای
چگونه او طبل سرخ زندگی اش را به نوا در آورد
در نبض زیراب
در قلب آبادان
و حماسهً توفانی شعرش را آغاز کرد
با سه دهان صد دهان هزار دهان
با سیصد هزار دهان
با قافیهً خون
با کلمهً انسان،
با کلمهً انسان کلمهً حرکت کلمهً شتاب
با مارش فردا
که راه می رود
می افتد برمی خیزد
برمی خیزد برمی خیزد می افتد
برمی خیزد برمی خیزد
و به سرعت انفجار خون در نبض
گام برمی دارد
و راه می رود بر تاریخ، بر چین
بر ایران و یونان
انسان انسان انسان انسان .... انسان ها ...
و که می دود چون خون، شتابان
در رگ تاریخ، در رگ ویتنام، در رگ آبادان
انسان انسان انسان انسان .... انسان ها ...
و به مانند سیلابه که از سد
سرریز می کند در مصراع عظیم تاریخش
از دیوار هزاران قافیه:
قافیهً دزدانه
قافیهً در ظلمت
قافیهً پنهانی
قافیهً جنایت
قافیهً زندان در برابر انسان
و قافیه ای که گذاشت آدولف رضاخان
به دنبال هر مصرع که پایان گرفت به «نون»:
قافیهً لزج
قافیهً خون!
و سیلاب پر طبل
از دیوار هزاران قافیهً خونین گذشت:
خون، انسان، خون، انسان
انسان خون، انسان ....
و از هر انسان سیلابه ای از خون
و از هر قطرهً هر سیلابه هزار انسان:
انسان بی مرگ
انسان ماه بهمن
انسان پولیتسر
انسان ژاک دوکور
انسان چین
انسان انسانیت
انسان هر قلب
که در آن قلب، هر خون
که در آن خون هر قطره
انسان هر قطره
که از آن قطره هر تپش
که از آن تپش، هر زندگی
یک انسانیت مطلق است.

حسن

• من می توانم حتی همین شعر بی محتوا را تحلیل کنم و نشان دهم که در آن کدام جهان بینی نمایندگی می شود.
• ولی لینک سلسله مقالاتی را برای تان می نویسم که شاید مفیدتر باشند.

• در همین مجله هفته خدامراد فولادی هم به تحلیل شعرای معاصر از جمله شاملو پرداخته اند که قابل مراجعه است.
• افکار و اشعار شاملو در تارنمای دایرة المعارف روشنگری تحلیل می شوند.
• لینک تحلیل شماره هفتم به شرح زیر است، بقیه تحلیل ها ـ از شماره هشتم تا سیزدهم ـ را در همانجا می توانید مورد مطالعه و سپس نقد متقابل قرار دهید:

سیری در جهان بینی شاملو (7)


http://hadgarie.blogspot.de/2012/05/7_19.html

• کسی با شاملو پدرکشتگی ندارد.
• هدف روشنگری انقلابی و دفاع از حقیقت تاریخی است.
• هدف مقاومت در برابر ایده های ایدئایلستی، فاشیستی، راسیستی و غیره است.

• طبقه کارگر هم مجبور است که از ایدئولوژی خویش دفاع کند، به همان سان که شما از ایدئولوژی خویش دفاع می کنید.

• اما راجع به همین استدلال شما هم در دایرة المعارف به اصطلاح «روشنگری» مطلبی منتشر شده که حاوی نظر شما هم است.

• من با اجازه مجله محترم هفته همان مطلب را نیز کپی می کنم تا جواب استدلال تان را بخوانید و ایراداتی که بنظرتان میرسند، برشمارید:

1
میم نون
مواضع و جهان بینی ها
اخبار روز

• شاملو را می توان از نمایندگان نیچه ئیسم و فاشیسم و نتیجتا توده ستیزی و خردستیزی تلقی کرد.
• آثار شاملو تحلیل می شوند و منتشر. می شوند.

• مراجعه کنید به سلسله تحلیل ها تحت عنوان «سیری در جهان بینی شاملو» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• هیتلر هم سوسیالیست بود و اسم حزبش ناسیونال ـ سوسیالیسم بود.
• او هم می خواست سوسیالیسم بسازد، ولی فقط برای نژاد سفید و برای ابربشرهای نژاد سفید.

• هومانیست و انقلابی نامیدن شاملو همانقدر منطقی است که هومانیست و انقلابی نامیدن نیچه و هایدگر، یاسپرس و هیتلر و ابربشرهای دیگر.

• عوامفریبی همیشه دست در دست با خودفریبی می رود.

الفبامداد
اگر شاملو فاشیست است، پس چرا کارهای گارسیا لورکا را به فارسی ترجمه کرده؟
اخبار روز
• خطاب به میم. نون.
• شما یک بار دیگر نیز در مقاله ی تحریف آمیز چنین برچسبی ناهنجار و کریه به شاملو زدید.
• که در آنجا نیز این پرسش ساده از شما بدون هیچ پاسخی باقی ماند.

• این بخشی از عقده های توده ای است، که به کسی که همیشه انسان برایش مبداء و منشاء آفرینش هنری بوده ( از "قصیده ی برای انسان بهمن" ۱۳۳۱، شروع کنید و بیایید تا آخرین مجموعه شعر) بر چسب "ابرمردی" بزنند.
• در برخورد شاملو به جماعت توده ای رجوع کنید به بخش های جواب به نامه های خوانندگان در " کتاب جمعه" (که این خود فصلی بود در طنز سیاسی معاصر)

• آقا/ خانم میم. نون محترم،
• اگر خیلی دل تان برای مبارزه ضدفاشیستی تنگ شده، خواهش مند است که سری به آرامگاه شاملو بزنید و ببینید که چگونه فاشیست های حاکم بر کشور تا به حال بیش از شش بار لوح گور وی را متلاشی کرده اند.
• (لوح گور زنده یاد هوشنگ گلشیری که کاملا همان اول کار به تمامی به سرقت رفت)
• هر انتقادی که به شاملو می شود، به جای خود و هر محدودیتی که او داشت نیز محفوظ (که هیچ کس خالی از انتقاد و محدودیت نیست.)
• اما به یاد داشته باشیم که عظیم ترین شعر شاملو زندگی او بود.
• چراغی که همیشه در ایران سوخت و جاودان شد

میم نون
پاسخ دریافتی از میم نون

• خیلی ممنون الف بامداد عزیز
• شما نوشته میم نون را حتی که دو سطر بیش نیست، درست نخوانده اید.
• توده ستیزی شاملو به حزب توده ربطی ندارد.
• منظور، ضدیت با توده های خلق است.

• ماهیت هرکس را بر اساس جهان بینی او تعیین می کنند.
• نه بر این اساس اینکه در باره فلانی شعر گفته و یا نگفته و یا قبرش را خراب کرده اند و یا نکرده اند.

• شاملو تا لحظات آخر زندگی اش کتب نیچه روی میزش بوده است.
• مراجعه کنید به کتاب پزشک خصوصی اش.

• شاملو نماینده «تئوری نخبگان» است که توده ها را زباله و هیچکاره تلقی می کند و نخبگان را تاریخساز و همه کاره.

• مراجعه کنید به «تئوری نخبگان» در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم آلمانی: هایدگر، یاسپرس و غیره) فلسفه فاشیسم و ناسیونال ـ سوسیالیسم بوده است که شاملو هم با اگزیستانسیالیسم سارتر قاطی اش کرده است.
• اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی چپ نمای امپریالیسم است.
• شاملو نه برای ارانی کمونیست یا وارطان توده ای و رضائی مجاهد و و غیره، بلکه برای نخبه ها مدیحه می سراید تا ایدئولوژی فاشیستی خود را در زر ورق چپ به خورد مردم دهد.
• موفق هم بوده است.

• همین رژیم فوندامنتالیستی نیز نتیجه غیر مستقیم تخریب ایدئولوژیکی جامعه بوسیله آل احمدها و شاملوها و امثالهم هم نیز بوده است.
• اثر کامو تحت عنوان «بیگانه» را آل احمد با خبره زاده ترجمه کرده بود.
• «مدیر مدرسه» آل احمد هم کاریکاتوری از «بیگانه» است.


آثار شاملو باید تحلیل دیالک تیکی شوند تا ماهیتش روشن شود.
فرمایشات دکتر قراگوزلو هم به همین سان!
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر