۱۳۹۱ تیر ۲۴, شنبه

سیری در اشعار شهراد میدری (5)

سرچشمه:
صفحه فیس بوک
شهراد میدری

به سوز و ساز می گیرند هم را
بغل با ناز می گیرند هم را

دو گربه پشت بازیگوشی برف
به شوخی گاز می گیرند هم را
شهراد میدری

• دیدن چیزهائی که مکرر دیده می شوند، بی آنکه دیده شوند، هنر بزرگی است و به توان بینشی خارق العاده ای نیازمند است.
• این نمونه ای از دیدن هائی از این دست است!
• دیده ژرف بین شاعر بیناتر باد!

شهراد میدری

پس از چندین سده دوری بسازیم

هزاران لوح منشوری بسازیم

اهورا باز گردانده است ما را
که از نو امپراتوری بسازیم

• قرار نبود مبالغه کنیم، شهراد عزیز!

• تجزیه کشور «اهورا» را اجانب دیری است که برنامه ریزی کرده اند و برنامه روی میزشان است.



• می خواهند دیر یا زود کلک کشور «اهورا» را بکنند و بالکانیزه اش کنند.
• یعنی هر تکه را زیر فرمان ژنرالی از جنس شوارتسکف قرار دهند!


امپراطوری پیشکش، همین چند وجب از خاک «اهورا» را لطفا نگهدار!
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر