۱۴۰۱ اسفند ۲۹, دوشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۵۰)

     

میم حجری

از 
كتاب «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
 
۱

پس كار انساني كه ماية شناخت است، 

وسيلة كسب حريت است. 

معنی تحت اللفظی:

کار انسانی

محتوای شناخت و وسیله لازم برای کسب آزادی است.

 

این تصور آریانپور از کار،

 می تواند

در تحلیل نهایی و پس از تفسیرات مفصل آنچنانی 

 قابل قبول باشد.

ولی حتما نباید دقیق و درست باشد.

شناخت در روند کار و در اثر کار 

حاصل می آید

که

چگونگب اش در بخش قبلی تحلیل توضیح داده شد.

شناخت اما نمی تواند مایه و سرمایه و محتوای کار باشد.


آریانپور 

معنی محتوا را نمی داند و این عیب بزرگی است که دور از ما باد.

محتوای کار

نیرو و انرژی فکری وفیزیکی مربوط به فرم کار است.

شناخت

می تواند نتیجه کار باشد و نه محتوای کار.

ضمنا

این رابطه دیالک تیکی علتی و معلولی (بین کار و شناخت) محدود و منحصر به کار انسانی نیست.

کلاغ و سگ و گربه هم در اثر کار، به کسب شناخت نایل می آیند.

 سگ ۱۰ هزار سال قبل با سگ کنونی کلی تفاوت دارد.


۲

پس كار انساني كه ماية شناخت است، 

وسيلة كسب حريت است. 


 منظور آریانپور از حریت چیست؟

اختیار و آزادی؟


این تصور او هم

می تواند در تحلیل نهایی و پس از تفسیرات مفصل آنچنانی مقبول افتد.

ولی کار به خودی خود منجر به حریت نمی شود.

بردگان و رعایا هزاران سال کار کردند، بی آنکه آزاد شوند.

صحت این نظر او در تحلیل نهایی به این دلیل است

که

آزادی با آگاهی (شناخت) رابطه علی (علت و معلولی) دارد:

پیش شرط کسب آزادی، کسب پیشاپیش آگاهی است.

خر نمی تواند مختار باشد.

 

آزادی

اما

نه

حاصل هر شناختی.

بلکه حاصل شناخت قوانین و قانونمندی های عینی عرصه مربوطه است 

که

 در مقوله فلسفی جبر (ضرورت) تجرید می یابند.

به قول هگل:

آزادی 

(اختیار)

 درک ضرورت (جبر، قوانین و قانونمندی های عینی مربوطه) است.

به همین دلیل

انگلس می گوید:

نیاکان ما به هنگام ترک عالم خریت، به لحاظ میزان اختیار و آزادی، فرقی با خر نداشتند.

بعدها در روند کار و در اثر کار به آگاهی رسیده اند و در نتیجه آگاهی به آزادی دست یافته اند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر