۱۴۰۲ فروردین ۳, پنجشنبه

تحلیل دیگری از تراژدی «مهره سرخ» ـ شاهکار سیاوش کسرایی (۱۰۴)

 Siyavash Kasraei.jpg 

تحلیلی 

از

شین میم شین
 

۱

«شرمنده آن که پشت به یار و دیار خویش

با صد بهانه روی به بیگانه می کند

سامان نمی دهد، چه توان کرد، حرف نیست

آشفته از چه ساحت این خانه می کند؟

 

حکیم طوس

سهراب را به دلیل خدمت به افراسیاب ـ به مثابه دشمن ملی ـ

مورد انتقاد قرار می دهد:

در قاموس سیاوش همکاری سهراب تحت هر بهانه با افراسیاب،

 منشاء اصلی تشکیل تراژدی است.

 

چنین کسی

به جای سر و سامان دادن به نابسامانی های جامعه و همبود خویش،

فضای صلح آمیز جامعه (خانه) را برمی آشوبد.

 

در همین بند شعر دنیائی تئوری نهفته است.

مرگ سهراب به دست پدر، ضایعه ای به مراتب زیانبارتر از مرگ یک نفر است.

 

مرگ سهراب

همزمان مرگ رستم است

و

مرگ رستم

به معنی پیدایش خلئی پرناشدنی در نیروی مقاومت و مبارزه خلقی است.

 

۲

فرخنده آن که بی کژی و کاستی به جان

در کار می رود

پیروزی و شکستش

بیرون ز گفت ما ست

فرخنده آن که راه به هنجار می رود!

 

حکیم طوس

 به انتقاد صرف قناعت نمی ورزد و آلترناتیو خویش را بلافاصله فرمولبندی و عرضه می کند:

به زعم حکیم طوس (و در واقع سیاوش)

 به جای خدمت به بیگانه باید بدون کژ اندیشی و ضعف شخصیتی ـ روحی ـ ایدئولوژیکی به هنجارهای همبود خویش وفادار ماند و هرگز و به هیچ بهانه و دلیل، از خدمت به خلق سرنپیچید.

 

منظور سیاوش، از سهراب، حزب توده است.

منظور سیاوش از افراسیاب، اتحاد شوروی است.

به نظر سیاوش حزب توده با حمایت از اتحاد شوروی،

 به خلق های ایران پشت کرده است

و

دلیل تراژدی حزب توده همینجا ست.

 

وقتی متافیزیکی بیندیشی، به روز سیاوش پیر می افتی.

سیاوش خدمت اتحاد شوروی به خلق های جهان را نمی بیند.

ولی خدمت احزاب کمونیست به اتحاد شوروی را می بیند.

دلیل این کوری سیاوش پیر

شرایط بحرانی پس از شکست خونین حزب توده

 از

 سویی

و

شکست اتحاد وشروی

از

سوی دیگر

است.

 

ما برای روشن شدن سیاوش پیر

گزارشی از یکی از مأموران سازمان سیا از افغانستان 

را 

نقل می کنیم:

می گفت:

سربازان ارتش سرخی که توسط مجاهدین اسیر می شدند،

زنده زنده پوست از تن شان جدا می شد.

کدام ملتی در تاریخ بشری برای خدمت به خلقی

این چنین زجر دیده است؟

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر