۱۴۰۲ فروردین ۲, چهارشنبه

درنگی در اندیشه ای (۷۱۹)

Ist möglicherweise ein Bild von 4 Personen und Text

میم حجری

رضا شاه یا محمد رضا شاه فرق ماهوی با مصدق داشته؟
پویا



رضاشاه و محمدرضاشاه

تا پیروزی انقلاب سفید
هر دو 

هم 

فئودال 

بوده اند 

و 

هم 

نماینده سیاسی فئودالیسم 

بوده اند.

 
محمد رضا شاه

 با انقلاب سفید
اراضی خود را تقسیم می کند
و
بورژوا می شود و روحاینت و اشراف فئودال را از حاکمیت و حکومت طرد می کند.

 
تضاد روحانیت با دربار
از این به بعد شعله ور می شود.

 
ارتجاع سرخ و سیاه بر ضد انقلاب سفید
وارد عملیات تخریبی ـ تروریستی می شود.

 
مصدق
از موضع فئودالیسم قاجاری با رضاشاه که با شعار جمهوری خواهی به میدان آمده بود،
به مخالفت برمی خیزد.

 

مصدق
در جنبش ملی کردن صنایع نفت

ضمن برخوردار بودن از نفوذ حزب توده
بر ضد امپریالیسم انگلیس و به طرفداری از سرکرده جدید جهان (امپریالیسم امریکا) موضع می گیرد.

 

مصدق

را

می توان شخصیتی نیمه فئودال ـ نیمه بورژوا  تلقی کرد.

دار و دسته مصدق

مثلا جبهه ملی و نهضت آزادی و غیره
مخالف انقلاب ضد فئودالی سفید بوده اند

و

بختیار و سنجابی و بازرگان و غیره

در اوپوزیسیون ارتجاعی بوده اند.

سنجابی و بازرگان و غیره

حتی

پس از شکست انقلاب سفید

به پست و مقام می رسند.

ملیگرایی اینها هم در حرف است و توخالی است.

در دروه نخست وزیری بازرگان

سران کرد مثلا قاسملو و غیره

برای بحث راجع به خودمختاری خلق کرد

به

تهران آمدند.

بازرگان

در دفترش را حتی به روی شان باز نکرد.


رضاشاه و محمدرضاشاه
به لحاظ ماهیت طبقاتی فرقی با مصدق نداشته اند.

 
به لحاظ موضعگیری سیاسی طرفدار نازیسم (فاشیسم) بوده اند.

 
پس از شکست فاشیسم
رضاشاه 

به همین جرم
تبعید می شود و کشور اشغال.

 
محمدرضاشاه
ضمن حفظ ایمان مادرزادی اش به فاشیسم
امریکوفیل می گردد.
مثل مصدق می گردد.

 

امپریالیسم امریکا

می توانست خود مصدق را حفظ کند.

مشکل آن خلع ید از سرکرده قبلی جهان (بریتانیای کبیر) و سرکرده جدید جهان (اتحاد شوروی) بود.

 

مهره مناسب برای اجرای همزمان این دو وظبفه  

محمد رضا شاه بود و نه مصدق.

مصدق به قتل عام توده ای ها تن در نمی داد.

خر نبود.

می دانست که شریف ترین شخصیت های کشور توده ای اند.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر