۱۴۰۲ فروردین ۷, دوشنبه

هماندیشی با امیر حسین آریانپور (۵۳)

      

میم حجری

از 
كتاب «زمينه جامعه‌شناسي»
مقدمه اول
شناخت
 
۱

هنر

 در عالم نظر، 

شخصيت فاعل شناسايي (انسان) را از قوام يا نظامي فعال برخوردار مي‌كند، 

و

 در عالم عمل

 موضوع شناسايي (واقعيت خارجي) را سازمان يا نظم مي‌بخشد.

 

آریانپور

 در این جمله، 

دیالک تیک تئوری و پراتیک

 را

 به شکل دیالک تیک نظر و عمل بسط و تعمیم می بخشد.

بعد

فونکسیون هنر را در هر دو قطب این دیالک تیک «توضیح» سوبژکتیو و دلبخواهی می دهد:

منظور آریانپور 

تأثیر هنر بر بضاعت تئوریکی و پراتیکی مصرف کننده و یا تولید کننده (هنرمند) است.


به نظر آریانپور

سرودن شعری و یا خواندن شعری

شخصیت شاعر و یا خواننده را قوام و نظامی اکتیو می بخشد.

منظور از قوام و نظام فعال چیست؟

مثلا

شاملو

که 

قوی ترین شاعر کشور گل و بلبل است و صدها شعر سروده است،

شخصیتش چه قوام و نظام فعالی کسب کرده است؟

معتاد شده است و دهها بار دست به خودکشی الکی زده است

و

هنری جز هارت و پورت نداشته است.

اصلا

شخصیت در قاموس آریانپور به چه معنی است؟

 

پیش شرط تشکیل شخصیت

کسب پیشاپیش شعور است.

خر که نمی تواند شخصیت داشته باشد.

حتی اگر شب و روز شعر بخواند و یا عرعر کند.

 

محتوای آثار هنری

 را

انعکاس احساسی ـ عاطفی محیط زیست (طبیعت و جامعه) تشکیل می دهد.

آثار هنری اگر رئالیستی باشند، به طبیعت شناسی و جامعه شناسی بخور و نمیر مصرف کننده مدد می رسانند

و

به تقلید  و یا تنفر از کاراکترهای مطروحه در آثار هنری سوق می دهند.

۲

هنر

 در عالم عمل

 موضوع شناسايي (واقعيت خارجي) را سازمان يا نظم مي‌بخشد.

 

 شناخت هنری و یا آثار هنری

موضوع مطروحه را به طرز هنری و استه تیکی منعکس می کنند.

نظم و سازمان دادن به موضوع مطروحه در اثر هنری به چه معنی است؟

مثال:

شاعری که شعری راجع به درخت می سراید،

مگر درخت را نظم و سازمان می دهد؟

شاعر فقط به طرز هنری و استه تیکی درخت را منعکس می کند.

زیست شناس هم به همین سان.

تفاوت زیست شناس با شاعر در نحوه و نوع انعکاس است.

و گرنه به لحاظ انعکاس واقعیت عینی و یا موضوع شناخت

فرقی بین شناخت هنری، اساطیری، مذهبی، فلسفی و علمی  وجود ندارد.

تنها فرق فی مابین نحوه و نوع و درجه صحت و حقیقت و عامیت و کلیت انعکاس است.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر