۱۳۹۹ دی ۶, شنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۴۹)

  Bild

 

میم حجری



۲۳۸۸

سنگ سخنگو

سایه دولت همه ارزانی نو دولتان 

من سری آسوده خواهم زیر بال خویشتن
شهریار



سگ سخن جو

 

آره.
حرف همه تریاکی ها
همین است.



۲۳۸۹

سنگ سخنگو

آخرسر فقط وسایلت از تو میمانند. 

شاید برای همین من هرگز نتوانسته ام چیزی را دور بریزم. شاید به این خاطر جهان را تلنبار میکردم: 

در این امید که وقتی مُردم، جمع تمام چیزهایم نشانه ی زندگی بزرگتری از آنچه داشتم باشد.

” رمان تاریخ عشق، نوشته ی کراوس و ترجمه ی من، توسط نشر مرکز منتشر شد

سگ سخن جو

 

آخرسر فقط وسایلت از تو میمانند
این جمله نیکول
علیرغم دقیق نبودنش
پرمعنا ست
هر نسلی از نسل قبلی
اولا
نیروهای مولده را (وسایل تولید ، ابزارهای کار، علم، فن، نحوه استخراج مواد خام، تجارب و غیره) را به میراث میبرد
ثانیا
نتیجه کار مادی و فکری و هنری هرکس میماند
مثلا
آثار ترانه و نیکول


۲۳۹۰

سنگ سخنگو

از کلمات کراش ، رل و واژه های مشابه متنفررررممممم.

سگ سخن جو

 

نفرت از چیزی ویا کسی
فقط به درد شخص متنفر می خورد و نه به درد جامعه و بشریت.
کلمات را
و به عبارت دقیقتر محتوای کلمات را
یعنی مفاهیم را باید تعریف کرد.
کراش و رل و غیره باید تعریف شوند.
در این زمینه بهتر است که کار کنیم.
ما تازه واردیم
شما شروع کنید تا از شما بیاموزیم

۲۳۹۱

سنگ سخنگو

واقعا چرا عقل یه سری نمی‌رسه که تو روزی که برف و بوران و کولاکه نباید بری کوه!؟ یعنی واسه هر کاری که از عقل و شعور دوره، ما یه سری داوطلب فعال داریم. دو روزه که نیروهای امدادی و نجات و  آتش‌نشان تو اون هوا و خطرات احتمالی دنبال این  بیشعور ها می‌گردند و جونشون رو به خطر می‌اندازن

سگ سخن جو

 

ماجراجویی 

(آوانتوریسم)
نه
به
دلیل بی شعوری
بلکه
به
دلیل شعور طبقاتی معینی است.

۲۳۹۲

سنگ سخنگو

يه روز يه دستگاه میسازم كه خاطراته بچگيمو از ذهن مامانم پاك كنه تا هرجا ميشينه آبرومو نبره.

سگ سخن جو

 

نکته بسیار مهمی است
که
ساده از کنارش می گذری.
خاطرات مادر
بهتر است که تنظیم و تحریر شوند.
تا از سیر تکاملی کودکان پرده برافتد و خدمتی به جامعه شناسی ادا شود.
خاطرات مادران
نعمت فکری و تجربی ارجمندی اند که نباید هدر روند.

فرزند
مولود مادر است
به همانسان که شاهنامه مولود فردوسی است.
وقتی فردوسی راجع به رنجش درتنظیم مولودش سخن می راند
مادر هم حق دارد راجع به فرزندش که زیستگاه او ست
خاطره بگوید و لذت ببرد از مولدیت خود.

۲۳۹۳

سنگ سخنگو

اتول یعنی چی؟

سگ سخن جو

 

معنی عامیانه اش
اوتومبیل است.
به اوتومبیل تق و لق کهنه هم اطلاق می شود.
اتول باز یعین علاقه مند به اوتومبیل
اتول زدن یعنی جفتگیری

۲۳۹۴

سنگ سخنگو

وزرا و اهالی کابینه برا کریسمس رفتن کلیسا لحظه‌ای که یکی از بچه‌ها با یقه آخوندی صلیب کشید، پدر کلیسا آب روغن قاطی کرد و شاشید به خودش!! عجب وضع شخماتیکی!!

سگ سخن جو

 

اهل تشیع
در تقلید از ادا و اطوار شیاطین بزرگ و کوچک
دست میامین بزرگ و کوچک را از پشت بسته اند

۲۳۹۵

سنگ سخنگو

تو ایران درس میخونی که بری سر کار پول دراری بخوری بتونی کارکنی که درس بخونی

سگ سخن جو

 

خیلی عمیق و زیبا می نویسی.
اگر بالزاک خوانده بود
گفته بود:
بر اساس اندیشه نهفته در این جمله فاط می توان کتابی نوشت.
منظورش چی بود؟

۲۳۹۶

سنگ سخنگو

یه پیتزایی خوردم که میتونم بگم اولین پیتزایی بود که تو این ۲۲ سال خوشم اومد واقعا

سگ سخن جو

 

خوش آمدن کسی از چیزی
ربطی به کیفیت ان چیز ندارد.
هر زباله ای را می توان ادویه زد و به خورد هر کس داد.
ارزش غذایی (بیولوژیکی) اغذیه و غیره
بسته به محتوای آنها ست
و
نه
بسته به خوشامد غذاخوار

۲۳۹۷

سنگ سخنگو

تو اصفهان از چندتا پیرمرد پرسیدیم از کدوم سمت بریم میدون امام . گفتن میدون شاه، نه امام. امام هرموقع واسه خودش میدون ساخت اسمشو بزاره روش.

سگ سخن جو

 

آره.
چنین است رسم سرای درشت
گهی پشت زین و گهی زین به پشت
به پیران اصفهان بگو
میدان هاو خیابان ها و پل ها و کاروانسراها و هر خانه و کارخانه و کاشانه را توده ها می سازند و نه شاهان و شیوخ انگل و بی شرم و بی شعور

۲۳۹۸

سنگ سخنگو

دو تا رفیق دارین با هر دو هم رابطه خوبی دارین این دو تا با هم مشکل پیدا می کنن و شما بینشون گیر می کنین در حدی که کار به جایی میرسه که میگن یکی از ما رو انتخاب کن چی کار می کنین واقعا!؟

سگ سخن جو

 

رفیق؟
دوست را باید میان خلق مریخ جست.
می خواستیم برویم و بجوییم
ولی در خر پرنده جا نبود
اساتید دانش کاه صندلی شریف
زودتر سوار شده بودن و رفتند و برگشتند و گفتند که در کره مریخ حتی از رفیق و رفاقت خبری نبود.
در کره زمین دشمن حتی یافت نمی شود
چه رسد به دوست.


تو با رفقایت
به این سادگی ها کات میکنی؟
ما هزار سال است که دنبال رفیق رقیقی می گردیم و هنوز پیدایش نکرده ایم.
رفیق حکم کیمیا دارد.
ورثه سعدی
معنی مفاهیم را نمی دانند.

۲۳۹۹

سنگ سخنگو

من نگفتم کی از کی برتره . تفاوت رفتاری و فکری دو جنس زیاده و متقابل این تفاوتا باید رعایت بشه از هردو طرف برای همینه که اختلاف زیاد پیش میاد نه دخترا رعایت پسرا رو میکنن نه پسرا دخترارو میفهمن

سگ سخن جو

 

ممنون از هماندیشی
شما مدعی تفاوت بین دختر و پسر بودید.
اکنون اندیشه دیگری را مطرح می سازید.
تفاوت در اخلاق و رفتار و تفکر و غیره
ربطی به جنسیت ندارد.
بیشر به تعلقات طبقاتی مربوط است

۲۴۰۰

سنگ سخنگو

ممنون
ما هم همین موضع فکری سمیرا را نمایندگی کرده ایم.
دوست حکم کیمیا دارد.
رفیق حکم کیمیاتر از کیمیا دارد.
مناسبات سرمایه داری
جامعه را اتمیزه می کند
حتی خانواده ها را تجزیه می کند
سود و سرمایه (کالا، پول)
به مقام خدایی ارتقا می یابد و پرستیده می شود
اعضای جامعه اتم واره می شوند


۲۴۰۱

سنگ سخنگو

حس خوب؟ 

مثلا خاروندن زخمی که خشک شده.

سگ سخن جو

 

خارش جای زخم
واکنش طبیعی اندام است که دال بر بهبود آن است.
خاراندنش اصلا مصلحت نیست.
می تواند به عفونت باکتریال منجر شود.
بهتر است که مرطوب نگهداشته شود.
با پماد و غیره.


۲۴۰۲

سنگ سخنگو

یکم قضاوت کردن ادمارو برای خودتون سختش کنید

سگ سخن جو

 

منظورت اصلا روشن نیست.

قضاوت آدمها
نشانه آدمیت انها ست.
بی تفاوت ها یا خر هستند و لیاقت تمیز «هر» از «بر» را ندارند
و
یا
خر پرورند و میخواهند که جامعه طویله و تخریب شود

۲۴۰۳

سنگ سخنگو

من نمیفهمم چجوری عاشق این دخترای همیشه تو قیافه و چص میشید بیاین عاشق من شید بخندیم دور هم کصخلا.

سگ سخن جو

 

هستی جان
عشق که ارادی و اختیاری نیست.
عشق مثل زلزله است.
ناکهانی است

۲۴۰۴

سنگ سخنگو

همزمان هم گشنمه هم خوابم میاد

سگ سخن جو

 

چه باید کرد؟
ما جای تو باشیم
استراحتی می کنیم تا خستگی رفع شود.
بعد اطعام می کنیم.
امتحان کن هر دو واریانت را:
بخواب و بعد بیدار شو و بخور
بخور و سیر شو و بخواب

۲۴۰۵

سنگ سخنگو

از لحاظ روحی به تنقلات نیاز دارم

سگ سخن جو

 

احساس نیاز به چیزی
واکنش طبیعی اندام أمی است.
بخور
قحط تنقلات که نیست

۲۴۰۶

سنگ سخنگو

خوشبختی، نبودن مشکلات نیست! 

خوشبختی بودن کسانی است که در کنارشان، مشکلات حل می‌شوند

سگ سخن جو

 

خوشبختی حاصله از مجاورت با این و آن
بدترین نوع بدبختی بدترین بدبخت ها است.
چون پاسیو است.
خوشبختی باید اکتیو باشد:
خوشبختی را
سه سلاح اعجازگر کار و پیکار و همبستگی می سازند. 

(احسان طبری)

۲۴۰۷

سنگ سخنگو

زندگی یه کاری میکنه بعضی وقتا، یهو برگای درخت که هیچی، برگای آدمام میریزه

سگ سخن جو

 

زندگی که فاعل نیست تا کاری بکند.
طبقه حاکمه است که برگ های طبیعت و بشریت را می ریزد:
زمین را غیر قابل سکونت و هوا را غیرقابل تنفس و آب را غیرقابل شرب
می سازد و جامعه را به طویله و تتمارستان و ج. خانه تبدیل می کند

۲۴۰۸

سنگ سخنگو

بعضياتونم انقد خوشگل و خوشتيپ و جذابيد ك انگار خدا همه چيزو به شما داده به جز شماره من!

سگ سخن جو

 

فائزه
هنرمند است.
باید شروع به نویسندگی کند

صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی عقل دوراندیش آر.

 
خر
برژیت باردو هم اگر شود
خر خواهد بود

۲۴۰۹

سنگ سخنگو

من اینجوریم که فکر میکنم اجسام هم جون دارن،مثلا دیشب از ماشینمون به خاطر اینکه تو این سرما بیرون از پارکینگ مونده بود عذرخواهی کردم،وقتی پامو میذارم تو خونه میگم سلام خونه،گوشیم از دستم می افته نازش میکنم،

خلاصه که دیوونه هم خودتونین

سگ سخن جو

 

این خصیصه تو
خصیصه ای ناتورالیستی و سوسیالیستی است:
خصیصه ستایش انگیز نادری است.
دلیل حقیقی اش اما چیست؟
چرا بشر
از پرستش خدا صرفنظر می کند
و
به پرستش کالا (بت مدرن) می پردازد؟

۲۴۱۰

سنگ سخنگو

رفیق اهل دل و یار محرمی دارم 


بساط باده و عیش فراهمی دارم 



کنار جو، چمن شسته را نمی خواهم 


که جوی اشکی و مژگان پر نمی دارم 



گذشتم از سر عالم، کسی چه می داند 


که من به گوشه خلوت، چه عالمی دارم

 

تو دل نداری و غم هم نداری اما من 


خوشم از این که دلی دارم و غمی دارم

 

چو حلقه بازوی من، تنگ، گِرد پیکر تو ست 


حسود جان بسپارد که خاتمی دارم 



به سربلندیِ خود واقفم، ز پستی نیست 


به پشت خویش اگر چون فلک خمی دارم 



ز سیل کینه دشمن چه غم خورم سیمین؟ 


که همچو کوهم و بنیان محکمی دارم
«سیمین بهبهانی»

گذشتم از سر عالم ، کسی چه می‌داند ؟ 

که من به گوشه‌ی خلوت چه عالمی دارم.

سیمین من البهبهان


سگ سخن جو

 

دلیل شیوایی و دلنشینی این بیت شعر سیمین چیست؟
مینو

۲۴۱۱

سنگ سخنگو

بدترین لحظه برام اون لحظه اس که میبینم تو شرایط بدی قرار داره و اونجوری که میخوام نمیتونم کمکش کنم.

سگ سخن جو

 

این گرایش تو
را
همه فضلا و فقهای فئودالی تبلیغ می کنند
از سعدی شیرازی تا سیدعلی جمکرانی:
هومانیته ارتجاعی فئودالی است.


هنر
تغییر ریشه ای شرایط جامعه است که کسی محتاج کسی نباشد:
هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد.

 

۲۴۱۲

سنگ سخنگو

 
پایه تخت را از این عکس حذف کنید.

سگ سخن جو

 

کسی چیزی جز تو نمی بیند تا حذفش کند

شمع را بايد از اين خانه برون بردن و كشتن
تا كه همسايه نداند كه تو در خانه مايي
سعدي اين گفت و شد از گفته خود باز پشيمان
كه مريض تب عشق تو هدر گويد و هذيان
به شب تيره نهفتن نتوان ماه درخشان
كشتن شمع چه حاجت بود از بيم رقيبان
پرتو روي تو گويد كه تو در خانه مايي


۲۴۱۳

سنگ سخنگو

پیری به نظرم چیزی نیست جز بی آیندگی و اگر انسان دچار پیری زودرس میشود، برای این است که فردایی نمی بیند!
م. دولت آبادی


 

سگ سخن جو

 

 محمود دولت آبادی تعریف مفاهیم فوق الذکر را نمی داند:
پیری 

 (چه زودرس و چه دیررس)
یکی از اجزای تریاد لایزال پیدایش ـ رشد ـ زوال است و بستکی به شرایط زیست دارد.
بی فردا اعضای طبقات اجتماعی ئی اند که مرتجعند.
جنتی مرتجع ترین و بی فرداترین فرد است که هزارساله است

 ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر