۱۳۹۹ دی ۷, یکشنبه

سیر و سرگذشت سیرک بلونی (۹)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)
 
برگردان
میم حجری

تئودور ئول، رئیس سیرک

  

·    رئیس سیرک بلونی پدر بزرگ میکائیل است.

 

·    اسم او تئودور ئول است و شصت و سه سال دارد.

 

·    او در خارج از نمایش، انسانی آرام در لباس خاکستری است و در خیابان نمی توان نشانه ای از سیرک در او دید.

 

·    سیرک بلونی سیرک کوچکی است.

 

·    سیرک بلونی ۱۶ واگن دارد که محل سکونت ۱۰ انسان و ۳۷ حیوان است.

 

·    همه این ده نفر با یکدیگر خویشاوندند و خانواده ای را تشکیل می دهند.

 

·    تئودور ئول سرکرده و رئیس خانواده است.

 

·    کسی بدون مشورت با او تصمیم نمی گیرد.

 

·    «هرکس مجاز به بیان نظر خویش است»، آقای ئول می گوید.

·    «اگر مسئله ای مطرح باشد، ما گرد می آئیم.»

 

·    این حرف او درست است  اما حرف آخر را خود او می زند.

 

·    کسی هم تا کنون مخالف این امر نبوده است.

 

·    برای اینکه سیرک رو به راه باشد، باید رهبری آن در دست شخصیت مجربی قرار داشته باشد.

 

·    آقای ئول نیز انسان با تجربه ای است.

 

·    او در سیرک به دنیا آمده و در سیرک بزرگ شده است.

 

·    او قبلا به عنوان  آرتیست ماروار در سیرک نقش بازی می کرد.

 

·    و غیر از زمان جنگ، هرگز از سیرک جدا نبوده است.

 

·    مادر و پدر او در سال ۱۹۰۰ میلادی سیرک بلونی را تأسیس کرده اند.

 

·    «من به همه چیز مربوط  به سیرک رسیدگی می کنم»، تئودور ئول، رئیس سیرک می گوید.

·    «من واگن ها کنترل می کنم، به وضع و حال حیوانات نگاه می کنم و مواظبم که نوه های دوگانه ام لباس گرم بپوشند و سرما نخورند.»

 

·    او برنامه سیرک های دیگر را هم مرتب مطالعه می کند، تا از بقیه عقبتر نماند.

 

·    در آلمان هشتاد سیرک کوچک در راهند و آنها همه یکدیگر را می شناسند.

 

·    وقتی که آقای تئودور ئول وقت آزاد داشته باشد، با پسرانش هورست و برنارد تیله بازی و یا ورق بازی می کند.

 

·    در این جور مواقع دوست ندارد که مزاحمش شوند.

 

·    آیا او ترس از آن دارد که  در سیرک بلونی کارها به مراد صورت نگیرند؟

 

·    آقای ئول با ترس میانه خوبی ندارد.

 

·    «آیا او اصلا ترس سرش می شود؟»

 

·    «من ترس دارم، اما فقط از دندانساز!»، آقای تئودور ئول آهسته می گوید.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر