۱۳۹۹ آذر ۲۹, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اتیک (اخلاق) (۱۵)

 Das Dreieck von Ethik, Moral und Recht | Michael Rasche

 

پروفسور دکتر ماتهویس کلاین

برگردان 

شین میم شین

 

۳۲

·    این انطباق ضرورت تاریخی و تکالیف اخلاقی فقط مختص اتیک مارکسیستی است.

 

۳۳

·    همین خصیصه، اتیک مارکسیستی را به حربه ایدئولوژیکی برائی در مبارزه طبقه کارگر در راه آزادسازی خویش و ساختمان جامعه سوسیالیستی بدل می کند.

 

۳۴

·    از این رو ست که هنجارها، اصول و دیگر مطالبات عملی، فکری و عاطفی همبودها و شخصیت های منفرد که در تضاد با ضرورت تاریخی باشند، ماهیتا با اتیک مارکسیستی بیگانه اند.

 

۳۵

·    در اتیک مارکسیستی، ضرورت اخلاقی با ضرورت اجتماعی ـ اقتصادی وحدت دیالک تیکی گسست ناپذیری تشکیل می دهند.

 

·    (این بدان معنی است که ما در اتیک مارکسیستی با دیالک تیک ضرورت اجتماعی ـ اقتصادی و ضرورت اخلاقی سر و کار داریم:

·    در این دیالک تیک نقش تعیین کننده از آن ضرورت اجتماعی ـ اقتصادی است:

·    ضرورت اخلاقی از ضرورت اجتماعی ـ اقتصادی نشئت می گیرد و متقابلا بر آن تأثیر می گذارد. مترجم)

 

۳۶

·    پیوند اتیک با زیربنای مادی جامعه (مناسبات تولیدی هر جامعه) هر چقدر هم پیچیده و بغرنج باشد، اما آغازگاه فوق الذکر امکان آن را پدید می آورد که اتیک به یک علم واقعی بدل شود.

·    علمی که روندها، فاکت ها و پدیده های واقعی را در پیوند علی (علت و معلولی) شان مورد پژوهش و تحقیق قرار می دهد و بدین طریق امکان آن را کسب می کند که به یک سلاح واقعی شناخت و تغییر جامعه و انسان بدل شود.

 

۳۷

·    بدین طریق ضمنا، شناخت مهم دیگری حاصل می آید:

·    با ناشی دانستن اخلاق از بنیان های اقتصادی اش، علت تعیین کننده تحول تاریخی هنجارها، عادات، روابط و احساس های اخلاقی  که از سوی بسیاری از اندیشمندان ما قبل مارکس مطرح شده بود، کشف می شود.

·    اکنون امکان اثبات این مسئله پدید می آید، که چرا «اخلاق  به طور کلی و رشته های دیگر شناخت انسانی پیشرفت کرده اند.»

·    (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۸۸)

 

۳۸

·    در پرتو این کشف مارکس، معلوم می شود که پیشرفت اخلاق با کرد و کار و مبارزات توده های خلق که نیروی مولده اصلی جامعه بشری اند،  در پیوند ناگسستنی قرار دارد.

 

۳۹

·    از این رو، توسعه تاریخی اخلاق و تداوم (استمرار، پیوست) اخلاق در توسعه تاریخی، تنها زمانی می تواند به درستی درک شود، که آن به مثابه  عنصری و یا جزئی از کار که بنیادی ترین کرد و کار انسانی است و یا به مثابه  عنصری و یا جزئی از مبارزات رهائی بخش توده های خلق تلقی شود.

 

·    (به عبارت دقیقتر اخلاق به مثابه عنصری و یا جزئی از پراتیک انسانی تلقی شود. مترجم)

 

۴۰

·    علاوه بر این، در پرتو این کشف مارکس معلوم می شود که عالی ترین اخلاق در توسعه تاریخی، همواره اخلاقی بوده که جامعه را به سوی فرم های عالی تر توسعه و مراحل بالاتر آزادی انسانی سوق داده است.

 

۴۱

·    ضمنا در پرتو این کشف مارکس، امکان درک خصلت تضادمند اخلاق در دوران های مختلف تاریخی و همچنین در چارچوب نظام اجتماعی واحد فراهم می آید.

 

۴۲

·    علاوه بر اینها همه، امکان درک این حقیقت امر بنیادی نیز فراهم می آید که در جامعه طبقاتی، طبقات و اقشار مختلف مردم بسته به رابطه خویش با وسایل تولید و بسته به جایگاه خویش در تولید اجتماعی، به تشکیل روابط، نظرات و هنجارهای اخلاقی مختلف و متضاد مبادرت می ورزند.

 

۴۳

·    ضمنا امکان درک این حقیقت امر بنیادی فراهم می آید که اخلاق در جوامع طبقاتی نشاندهنده آنتاگونیسم (آشتی ناپذیری) منافع طبقاتی است و خصلت طبقاتی دارد.

 

۴۴

·    از این رو ست که کلیه مسائل ماهوی اخلاق جامعه طبقاتی تنها در پیوند با منافع طبقاتی می توانند به طور تئوریکی درست درک شوند و تنها زمانی و تا حدی می توانند به طور عملی به طرز موفقیت آمیزی حل شوند که به مثابه  زیرمسئله های مبارزه طبقاتی تلقی شوند.

 

·    (مفهوم «زیرمسئله» را ما به تقلید از مفهوم ریاضی «زیرمجموعه» می سازیم. مترجم)

 

۴۵

·    با کشف این حقایق امور، بطلان تئوری وسیعا رایج در اتیک بورژوائی مبنی بر خصلت ماورای طبقاتی و ماورای انسانی عام هنجارهای اخلاقی و نظرات اخلاقی اثبات می شود.

·    تئوری ئی که از سوی طبقه حاکمه سرمایه دار (بورژوازی) برای سرپوش نهادن بر ماهیت طبقاتی مطالبات اخلاقی خویش به طرز خاصی مورد استفاده قرار می گیرد، تا توده های تحت استثمار، ستم و سرکوب و به لحاظ ایدئولوژیکی سر در گم را نوکر صفت تابع و گوش به فرمان خود سازد.

 

۴۶

·    اتیک مارکسیستی با کشف شالوده ماتریالیستی و پایه اقتصادی اخلاق، بالاخره می تواند آته ئیسم را قاطعانه به بنیان تئوری خویش بدل سازد.

 

·    مراجعه کنید به ته ئیسم، آته ئیسم

 

۴۷

·    بدین طریق، بطلان هر تلاشی در جهت استخراج فرضیه های اخلاقی و براهین اتیکی از منابع ماورای اجتماعی و غیر تاریخی ـ چه در فرم های مذهبی و چه در فرم های غیر مذهبی ـ به طور علمی اثبات می شود.

 

۴۸

·    به جای «اوتوریته های الهی» و «اراده باری تعالی» به مثابه  عالی ترین معیار عمل انسانی، که در سیستم های اتیکی طبقات استثمارگر و در فرامین اخلاقی آنها مطرح می شوند، اتیک مارکسیستی عمل، تفکر و احساس توده های مردم را به شناخت منافع بنیادی و حیاتی ضرور خلق، به تشکیل سطح مطالبات اخلاق توده ای و به تشکیل هنجارها ومطالبات اخلاقی منفرد آن در انطباق با منافع حیاتی اجتماعی و شخصی توده ها رهنمون می شود.

 

۴۹

·    اتیک مارکسیستی بدین طریق، وحدت تئوری با پراتیک، وحدت شناخت آنچه که هست با آنچه که باید و یا نباید انجام گیرد را به طرز نوینی جامه عمل می پوشاند.

 

۵۰

·    اتیک مارکسیستی ـ به مثابه  یک علم واقعی ـ فقط «تئوری امر و نهی» ساده نیست.

 

۵۱

·    اتیک مارکسیستی ـ مثل هر علم واقعی ـ در بررسی پدیده های مورد نظر خود به توضیح منابع واقعی پیدایش و توسعه آنها می پردازد.

 

۵۲

·    این بدان معنی است که اتیک مارکسیستی چند و چون تصورات اخلاقی و هنجارهای رفتاری را، علل پیدایش و تغییر آنها را، پیوند آنها با پدیده های اجتماعی دیگر را و فونکسیون آنها در سیستم روابط اجتماعی را نشان می دهد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر