۱۳۹۹ دی ۱۰, چهارشنبه

سیر و سرگذشت سیرک بلونی (۱۲)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)
 
برگردان
میم حجری

برنارد، بمثابه فیل ران فیل بان  

 

·    برنارد، عموی میکائیل را به اختصار، برنی می نامند.

 

·    او با موهای سیاهش، جوانتر از هورست است.

 

·    او بعضی اوقات، بد و بیراه می گوید، چون که کار زیادی باید انجام گیرد و نیروی کمکی وجود ندارد.

 

·    هرازگاهی کسی پیدا می شود که حاضر به سفر با سیرک است.

 

·    برای مدتی هم کارها رو به راه می شوند.

 

·    «این جور نیروهای کمکی اما افراد سیرک نیستند و دوام نمی آورند»، برنی می گوید.

·    «اکثر مردم خیال می کنند که سیرک یعنی موسیقی، رنگ و نور و نمایش.

·    پس از چند روز کار سخت به تنگ می آیند و در می روند.»

 

·    آنگاه برنی باید علاوه بر نقش دلقک و فیلرانی و شتررانی، به کارهای بیشمار دیگری نیز که زیر دست و پا ریخته بپردازد.

 

·    «ما، برادرم و من»، برنی می گوید.

·    «نه فقط آرتیست، بلکه علاوه بر آن، نقاش، مکانیک، تعمیرکار ماشین و راننده ایم.»

 

·    کار سیرک، گاهی دستپاچگی تمامعیار به نظر می رسد.

 

·    ولی اگر از برنی بپرسی، که آیا علاقه به تغییر حرفه دارد، حرفی برای جواب نخواهد یافت.

 

·    سیرک برای او همه چیز است و  برای او جز سیرک چیزی وجود ندارد.

 

·    کار دیگر، شاید بعضی عصرها، تماشای فوتبال در تلویزیون باشد.

 

·    برای بچه ها هم هرازگاهی وقت صرف می کند.

 

·    تربیت نسل بعدی آرتیست ها، برای سیرک اهمیت بسیار زیادی دارد.

 

·    «بعضی از سیرک های کوچک در حال زوال اند، برای اینکه بچه ی حاضر به ادامه کار وجود ندارد»، برنی می گوید.

·    «این بدترین مصیبت ممکنه است!»

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر