۱۳۹۹ دی ۵, جمعه

سیر و سرگذشت سیرک بلونی (۸)

  

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)
 
برگردان
میم حجری

نمایش بزرگ

 

·    کسی از تماشاچی ها ملتفت نمی شود که چادر سیرک نو نیست.

 

·    همه منتظر نمایش هستند.

·    همه منتظر نمایش بزرگ اند.

 

·    وقتی که موسیقی عوض می شود، پچ پچ تماشاچی ها خاتمه می یابد.

 

·    ارکستر سیرک موسیقی رژه را آغاز می کند.

 

·    ارکستر؟

 

·    در سیرک های کوچولو، کر خوانندگان به وسیله کاستی جایگزین می شود.

 

·    کلاودیا در ردیف دوم در سمت چپ سالن نمایش نشسته است و همراه با بقیه تماشاچی ها کف می زند.

 

·    کف نشانه آن است که نمایش باید شروع شود.

 

·    نمایش باید بالاخره شروع شود.

 

·    تا شروع نمایش چیزی نمانده است.

 

·    تقریبا همه صندلی ها در دور تا دور منیژه پر شده اند.

 

·    کلمه «منیژه»، کلمه ای یونانی ـ لاتینی است و به معنی دایره است.

 

·    دور این دایره پیست سیرک قرار دارد.

 

·    فاصله میان تماشاچی ها و منیژه را پیست سیرک می نامند.

 

·    پیست سیرک به ارتفاع پنجاه سانتیمتر و به پهنای پنجاه سانتیمتر است.

 

·    اکنون موسیقی به پایان می رسد.

 

·    پدر میکائیل از در آبی رنگ وارد صحنه می شود.

 

·    او کت زیبای براقی پوشیده است.

 

·    «حضار محترم!»، پدر میکائیل می گوید.

·    «سیرک بلونی بر همه شما درود می فرستد.

·    ما خوشحالیم که شما در این نمایش حضور یافته اید.»

 

·    هنوز هیچ نشده، خنده تماشاچی ها شروع می شود.

 

·    «اینطور که بنظر می رسد، بعضی از صندلی ها خالی مانده اند.

·    این البته تقصیر ما ست.

·    اگر ما صندلی زیادی نگذاشته بودیم، صندلی خالی هم وجود نمی داشت.»

 

·    بچه چنان بلند می خندند، که حرف های سخنران را نمی شود فهمید.

 

·    «برای شما در این بعد از ظهر سرگرمی خوبی آرزو می کنم.

·    ما برنامه خود را با رژه آزادی شروع می کنیم که به رهبری شخص شخیص رئیس سیرک صورت خواهد گرفت.»

 

·    موسیقی که نواخته می شود، رئیس سیرک با اسبی به نام محبوب وارد صحنه می شود.

 

·    محبوب به زین و برگ چرمی قرمز رنگ و زیورآلات رنگارنگ مزین شده است.

 

·    بچه ها کف می زنند و رئیس سیرک تازیانه اش را به صدا در می آورد.

 

·    محبوب هم جلو جلو می رود و هم  عقب عقب و با آهنگ موسیقی گام های موزون برمی دارد، آن سان که به رقص شباهت پیدا می کند.

 

·    اسب در رژه آزادی، رفتار طبیعی خود را دارد.

 

·    آنچه برای اسب تازگی دارد این است که آن اکنون حرکات طبیعی خود را به فرمان کسی انجام می دهد.

 

·    برای اینکه اسب این مسئله را یاد بگیرد، به وسیله بند درازی هدایت می شود.

 

·    محبوب اما هنرهای دیگری هم بلد است.

 

·    محبوب می تواند از روی میله ای بپرد.

 

·    با دو پای جلوئی بر روی سکوئی گام نهد که بشکه نامیده می شود.

 

·    او حتی می تواند روی زمین دراز کشد.

 

·    رئیس سیرک بارها و بارها محبوب را تحسین می کند و با کف دست بر گلویش می زند و بعد از هر چرخشی چیز خوشمزه ای در دهانش می گذارد.

 

·    چیزهای خوشمزه حاوی ویتامین اند که به هنگام کار به حیوانات سیرک داده می شوند.

 

·    قند برای سلامتی اسب خوب نیست.

 

·    در پایان، محبوب در مقابل تماشاچی ها تعظیم می کند و صحنه را ترک می گوید.

 

·    محبوب موقع تعظیم سرش را پائین می اندازد و پاهای جلوئی را دراز می کند.

 

·    این کار محبوب را به زبان سیرک «ادای احترام به تماشاچی ها» می گویند.

 

·    بعد ناگهان مانند سگ روی پاهای عقبی اش می نشیند.

 

·    «مثل لاکل»، کلاودیا زیر لب می گوید.

·    «مو به مو مثل لاکل!»

 

·    تماشاچی ها می خندند و کف می زنند.

 

·    اسب ببرآسا از صحنه بیرون برده می شود و بلافاصله برنامه بعدی اعلام می گردد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر