۱۳۹۶ اسفند ۲۵, جمعه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۳۵)



پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ

بخش سوم
 مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن



فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
 
قسمت سوم
ادامه

۱۰
·    سخنوران متفکر بورژوایی، به همین دلیل و ضمنا به دلیل جایگاه اجتماعی بورژوازی در جامعه فئودالی ـ استبدادی، به مثابه طبقه اجتماعی بالنده ولی تحت ستم و سرکوب و هنوز به قبضه قدرت نایل نیامده، می بایستی دلیل بیاورند که انسان آزاد است و مستقل از هر اوتوریته ای از هر نوع است.

۱۱
·     بنابرین، فکر و ذکر و هم و غم تفکر بورژوایی در وهله اول تخریب بوده است.

·     به تزلزل افکندن ایمان به اوتوریته ها (مراجع) و مبارزه بر ضد پیشداوری های منتج از آنها بوده است.

۱۲
·    انجام این وظیفه برای نسل اول متفکران بورژوایی، مسئله حیاتی طبقه اجتماعی خود بود. 

۱۳
·     میزان نمایندگی منافع بورژوایی هر متفکر بسته به درجه حدت و شدت مبارزه بر ضد اوتوریته ها و پیشداوری ها در آموزش (تعالیم) او بوده است. 

۱۴
·     اما کسی به اندازه فرانسیس بیکن مبارزه بر ضد اوتوریته ها و پیشداروی ها را بر پرچم خود ننگاشته بود:

۱۵
·     فرانسیس بیکن به همین دلیل می نویسد:
·     «حقیقت دختر زمان است و نه اوتوریته ‍‍(مراجع).
·     برای بشریت شرم انگیز است، اگر مناطق جهان مادی، کشورها، دریاها و اجرام سماوی در عصر حاضر به طرز عظیمی گسترش یابد، ولی حدود و ثغور جهان فکری در تنگنای جهان باستان و یا قرون وسطی محبوس بماند.»

۱۶
·     ارغنون نو فرانسیس بیکن، چیزی جز اعلام جنگ بر ضد ایمان به مراجع (اوتوریته ها) و پیشداوری ها نیست. 

·     فرانسیس بیکن، در این آموزش، که چه بسا بدان کم بها داده شده، سد شکن و رهگشا بوده است. 

۱۷
·     کم بها دادن به ارغنون نو، در وهله اول ناشی از مسائل زیر است:

الف
·     اولا ناشی از این است که برای ارزیابی فرانسیس بیکن، علوم طبیعی ـ ریاضی معیار قرار داده شده است.

ب
·     ثانیا ناشی از این است که  فلسفه فرانسیس بیکن مبتنی بر (همسو با)  علوم طبیعی ـ ریاضی تلقی شده است.

پ
·     ثالثا ناشی از این است که با گریز زدن به کانت، موضع  معرفتی ـ نظری بیکن، معیار قرار داده شده است.  

ادامه دارد.

۱ نظر: