۱۳۹۷ فروردین ۸, چهارشنبه

هماندیشی با مشد احمد (۹)


 
تحلیلی
از
میم نون
 
شکرالله پاک‌ نژاد طی مقاله‌ ای نوشته بود:
«اگر در دوره شاه 
جریان وابستگی 
از نظر سیاسی 
خود را در حاکمیت دیکتاتوری نشان می‌ داد، 
جریان استقلال در دوره انقلاب
 از نظر سیاسی 
می‌بایستی خود را در حاکمیت مردمسالاری نشان دهد
و نشان نداد.
 اینک زحمتکشان میهن ما دوسال پس از قیامی درخشان و یکپارچه، 
دست خود را خالی می‌ یابند. 
بدون آن که درجبین حکومت، 
نور رستگاری ببینند
 آنان از قبل حاکمیت انحصار طلبان نه نان در سفره دارند، و نه امید دردل.
 به زبانی دیگر 
نه استقلال و نه آزادی ...» 
 
۱
 حاکمیت دیکتاتوری شاه، 
 مظهر وابستگی سیاسی آن بود.
 
حاکمیت مردم سالاری
در انقلاب  
می بایستی مظهر استقلال سیاسی باشد.
 
  این جفنگجمله شکرالله مملو از ایرادات نظری و اسلوبی (تئوریکی و متدیکی) است.

چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه می رسیم؟

۲
شکرالله 
در سنت مانی پیامبر
میان وابستگی سیاسی و استقلال سیاسی
دیوار دوئالیستی نفوذ ناپذیر 
می کشد.

بینش دوئالیستی 
یکی از فرم های بینش متافیزیکی (ضد دیالک تیکی) است.

در
بینش دوئالیستی
میان اقطاب دیوار حجیم و ضخیم نفوذ ناپذیری کشیده می شود،
آن سان که امکان تبدیل آنها به یکدیگر انکار می شود.

در فلسفه غرب
بینش دوئالیستی 
را
منیچه ئیسم
(مانیگرایی)
می نامند.

۳
 
تار و پود قرآن کریم
هم
به
بینش دوئالیستی 
سرشته است:
مثلا  
دوئالیسم هابیل و قابیل 
(خیر مطلق و شر مطلق) 
دوئالیسم الله و ابلیس
دوئالیسم بهشت و دوزخ 
دوئالیسم معروف و منکر
 
بینش مشد احمد شاملو 
هم 
دوئالیستی است:
وقتی او می گوید:
من هابیلم،  
دوئالیسم هابیل و قابیل را نمایندگی می کند و به رگ روح خواننده و شنونده شعرش تزریق می کند.
 
شکرالله
هم
دوئالیسم وابستگی سیاسی و استقلال سیاسی
را
در مد نظر دارد:
 
۴
 حاکمیت دیکتاتوری شاه، 
 مظهر وابستگی سیاسی آن بود.
 
حاکمیت مردم سالاری
در انقلاب  
می بایستی مظهر استقلال سیاسی باشد.
 
روابط اقطاب از هر نوع
اما
نه
دوئالیستی، بلکه دیالک تیکی اند:
یعنی 
اقطاب با هم اند و  همزمان بر هم اند.
هم در پیوند با یکدیگر اند و هم در تضاد با یکدیگر.

اقطاب دیالک تیکی 
می توانند به یکدیگر تبدیل شوند:
 
مثال
دوئالیسم عشق و نفرت
وجود ندارد.

عشق ازلی و ابدی و همیشه همان
و
یا
 نفرت ازلی و ابدی و همیشه همان
وجود ندارد.

چه بسا عشق آتشین که در طرفة العینی به نفرت چرکین استحاله می یابد
 و 
نفرت چرکین به عشق آتشین.

ما 
با 
دیالک تیک عشق و نفرت
سروکار داریم.

۵
 حاکمیت دیکتاتوری شاه، 
 مظهر وابستگی سیاسی آن بود.
 
حاکمیت مردم سالاری
در انقلاب  
می بایستی مظهر استقلال سیاسی باشد.
 
شکرالله 
یا به دلیل بی سوادی و یا به نیت عوامفریبی
رژیم انقلاب سفید تحت سرکردگی شاه 
را
وابسته سیاسی مطلق به امپریالیسم امریکا جا می زند.
  
در همین طرز «تفکر» عجق ـ وجق شکرالله
ایرادات فکری زیانبار جدی کمین کرده اند.
 
رابطه رژیم انقلاب سفید و هر کس و هر چیز دیگر
با امپریالیسم و با هر کس و هر چیز دیگر
دیالک تیکی
است
و
نه
دوئالیستی.
 
رژیم انقلاب سفید 
در آن واحد
هم وابسته است و هم مستقل. 
 
حتی جمهوری خلق چین 
با تقریبا نصف جمعیت جهان 
هم وابسته است و هم مستقل.
 
خود امپریالیسم امریکا و غیره هم به همین سان.
 
اگر جمهوری خلق چین   
روابط متنوع وابستگی به محیط زیست خویش را قیچی کند،
میلیون ها نفر از گرسنگی می میرند.
 
اگر امپریالیسم امریکا به پروتکسیونیسم مطلق جامه عمل بپوشاند،
همه فروشگاه های امریکا
در عرض چند روز از کالا تخلیه  و کارخانه های امریکایی تعطیل می شوند.
 
 
ما
با 
دیالک تیک بازار آزاد و پروتکسیونیسم 
سر و کار داریم
 
با 
دیالک تیک استقلال و وابستگی
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر