۱۳۹۶ اسفند ۲۴, پنجشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۳۳)


پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور دکتر گرهارد بارچ

بخش سوم
 مکان تاریخی فلسفه
فرانسیس بیکن



فرانسیس بیکن
(۱۵۶۱ ـ ۱۶۲۶)
 
قسمت دوم
ادامه

۱۱
·    دانستن به طور کلی برای «شوالیه های انباشت آغازین سرمایه» مهم نبود.
·    آنها به این نکته که کوپرنیک حق داشته و یا نداشته، بی تفاوت بودند.
·    برای آنها دانشی ارزش داشت که ارزش عملی آنی داشته باشد.

۱۲
·     مهم برای این جماعت نه تئوری های بسته (کامل)، بلکه معارف جزئی بوده که بتوان آنها را فوری در کردوکار صنعتی به خدمت گرفت. 

۱۳
·    برای کسب بهره عملی حداکثر از نتایج علمی، می بایستی کلیه مسائل تئوریکی «صرف» از علوم طرد و تبعید شوند.

۱۴
·     مسئله مربوط به ماهیت انسانی نیز از آن مسائل منفور بوده است.

۱۵
·     فرانسیس بیکن اگر مسئله ماهیت انسانی را طرح می کرد به نیات فکری خود و به روح زمانه خود (که خود فرزند آگاه آن بود)، پشت می کرد (بی وفا می گشت، غدر می ورزید)، چه رسد به اینکه در صدد حل این مسئله بر می آمد. 

۱۶
·     به همین دلیل بوده که بیکن در «مقالاتش مسئله ماهیت انسانی را منعکس نمی کند و به روانشناسی انسان در جمع آوری مشاهدات راجع به رفتار انسانی بسنده می کند.

ب

۱
·     مارکس به مسئله دیگری نیز جواب می دهد که راجع بدان بحث های مفصل صورت گرفته است:
·     مسئله سقوط بیکن از مقام صدراعظم لرد ها و محکومیت او توسط مجلس انگلستان.  

۲
·     دلیل این سقوط بیکن را نمی توان در شخصیت او پیدا کرد. 

۳
·     باید دانست که زمانه بیکن، فقط نقطه اوج انباشت آغازین سرمایه در انگلستان نبوده است، بلکه به همان سان که مارکس تذکر می دهد، «پیشمرحله (پرولوگ) انقلاب انگلیس» بوده است.

۴
·     موضعگیری مجلس بر ضد فرانسیس بیکن فقط محکوم کردن یکی از نمایندگان مجلس به دلیل رشوه گیری نبود.
·     رشوه گیری کارمندان پادشاهی انگلیس در آن زمان در دستور روز قرار داشته است.
·     محکوم کردن بیکن، محکوم کردن یکی از کارمندان درجه اول سلطنت مطلقه بود، که پس از قدرت یابی موقتی عناصر بورژوایی، مانعی (ترمزی) در راه توسعه بعدی اش شده بود. 

۵
·     فرانسیس بیکن یکی از قربانیان عالیمقام انقلاب بورژوایی انگلیس بوده است.

۶
·     محکومیت بیکن توسط مجلس انگلیس را باید به معنی بلوغ شرایط انقلابی در انگلستان دید. 

۷
·     این مسئله که محکومیت بیکن تا چه اندازه ای به رشوه گیری اداری او مربوط می شود و یا تا چه اندازه ای از خصلت او نشئت می گیرد، از اهمیت دست دوم (ثانوی) برخوردار است.

۸
·     خود فرانسیس بیکن هم از این قضیه خبر داشته است، وقتی که می گوید:
·     «صاعقه اول به صدر اعظم اصابت می کند و صاعقه دوم به پادشاه (تاج) اصابت خواهد کرد.»

۹



·     تاریخ، اندکی بعد نشان داد که بیکن به چه میزانی حق داشته است:
·     در سال ۱۶۴۹ صاعقه (تبر جلاد) به تاجدار انگلستان اصابت کرد.
·     دقیقا به همان سان که بیکن پیشگویی کرده بود.


۱۰
·     طنز تاریخ ضمنا این است که فرانسیس بیکن فدای قوایی شد که او در میدان تئوریکی، خدمات خارق العاده ای برای شان کرده بود.

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر