۱۳۹۶ شهریور ۱۴, سه‌شنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۵۰۵)




جمعبندی
 از 
مسعود بهبودی
 


نماز صبح مشهود ملائکه است.
( وسایل شیعه، ج ۳ ، ص ۱۵۶ )
علمدار علامه کربلا

گر چه تمام نمازها مشهود ملائکه است
ولی نماز صبح در این وادی از ویژگی خاصی بهره مند است.
در روایات اسلامی آمده که
نماز صبح از میان نمازها این امتیاز دارد که
ملائکه شب و ملائکه روز
آن را مشاهده می کنند.
زیرا نماز صبح اگر در اول وقت خود انجام شود
دقیقاً در لحظه ای انجام شده است که
ملائکه شب
جای خود را
به
ملائکه روز
می دهند
و هر دو گروه از فرشتگان شاهد اقامه آن خواهند بود.
بنابرین نماز صبح که در اول وقت خوانده شود در دو پرونده ثبت می شود.
پایان

۱
ملائکه بنا بر این ادعای علمدار علامه کربلا
به دو طبقه تقسیم می شوند:

الف
ملائکه شب

ب
ملائکه روز
 
۲
این ضمنا بدان معنی است که ملائکه دو شیفتی عبادت می کنند.

۳
ای علمدار علامه کربلا
روز و شب فقط برای سکنه سرگشته سیاره زمین سرگردان وجود دارد.

۴
در آسمان کذایی و در کهکشان الهی
که شب و روز وجود ندارد.
۵
دلیل وجود شب و روز مدار کج کره ارض است.

۶
ضمنا ملائکه که بسان علمداران علامه کربلا
علاف نیستند تا به تماشای نماز صبح حریفی وقت تلف کنند.

۷
علاوه بر این
ملائکه را نباید با اجامر عوضی جماران و جمکران عوضی گرفت و ادعا کرد که فکر و ذکرشان پرونده سازی برای این و آن است.

۸
از اجامر عوضی جماارن
چه پنهان که ملائکه تصویر اند.
مفهوم اند.

۹
ملائکه
تصویر نوکرها و کلفت ها و نوچه ها و لاشخورهای سید علی و کوسه و کروب و میرحسین و مش ظریف و مشد حسن اند.
کسانی که خر نیستند، جواب دهند.
 
 
آیا ملائکه عقل هم دارند و یا همه از دم 
 خر اند؟
حریف خرشناس

کسی 
در کاسه سر
افکار پخته و حاضر و آماده
 ندارد 
تا 
به 
پرسش حریفی پاسخ دهد.

۱
مغز آدمی خورجین افکار نیست تا کسی دست در آن فرو برد و فکری بیرون آورد و تحویل همنوع دهد.

۲
مغز آدمی (و حتی جانوری) ارگان تفکر است.

۳
درست به همان سان
که
پای آدمی ارگان رفتن و در رفتن
از شر طالبان و جماران و جمکران و این و آن است.

۴
درست به همان سان که پای آدمی خورجین فرار از دست مکار و غدار و جبار نیست.

۵
زادگاه دانش
روند هماندیشی 
است.

۶
هماندیشی یعنی کلنجار فکری با خود (خود اندیشی) و یا با همنوع حاضر و غایب خود.
 
۷
در تضارب افکار است که حقیقت عینی اندکی عرض اندام می کند.

۸
پس
پیش به سوی هماندیشی

۹
اجنه و ملائکه چیستند؟

۱۰
برای تسهیل پاسخ به این پرسش
باید پرسید:
درخت چیست؟
اسب چیست؟
استر چیست؟

۱۱
چون درخت و اسب و استر هم
بسان اجنه و ملائکه
نامرئی و نامحسوس اند.

۱۲
اجنه و ملائکه
فقط در ذهن آدمیان وجود دارند.

۱۳
در خارج از ذهن آدمیان نه درخت نامرئی و غیرمادی،
بلکه چنار و نارون و بید و سپیدار مرئی و مادی وجود دارد.

۱۴
در بیرون از ذهن آدمیان به عوض اجنه و ملائکه
چه وجود داشته و کماکان وجود دارد؟

۱۵
وقتی به این پرسش پاسخ یافتیم
می توانیم راجع به توان تفکر اجنه و ملائکه هم بحث کنیم

هر طبقه اجتماعی پروفسورهای خاص خود را دارد.
حضرت حریف.

۱
فوکایاما
ـ مشاور بوش و ریگان و این و آن ـ
پروفسور دانش کاه های امپریالیسم یانکی است و نماینده ندانمگرایی و نادانم گرایی است.

۲
این علامه
یک عالمه غیبگویی کرده و خرمن هایی از دلار درو کرده

۳
ضمنا مدعی است که فرقی بین خلق و خر وجود ندارد.

۴
در ضمن
افکار را نباید جمع بست.
افکار یعنی فکر ها.

راننده ای
 که
همیشه
مست
پشت فرمان می نشست
یک بار تصادف سختی کرد

دوستش در بیمارستان از او پرسید:
« لابد باز سرت گرم بود؟»

گفت:
«نه، تقصیر جاده بود .
هی من پیچیدم، جاده پیچید
باز من پیچیدم، جاده پیچید.

دفعه اخر
من پیچیدم
ولی جاده لامصب نپیچید»

پایان

مولانا

روز نو و شام نو، باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو، نو خوشی و نو غنا ست

نو ز کجا می رسد؟
کهنه کجا می رود؟
گرنه ورای نظر عالم بی منتها ست 
 
معنی تحت اللفظی:
روز نو و شب نو
باغ نو و تله و دام نو

هر لحظه اندیشه ای نو
نو خوشی و غنا ست
اگرچه در آن سوی دید ما
جهان لایتناهی است.

۱
مولانا معمایی دیالک تیکی است

۲
مولانا قاعدتا خردستیز است.

۳
مولانا قلدری بی بند و بار است.

۴
اما
علیرغم آن،
شعر مولانا
حاوی گشتاورهای جدی از ماتریالیسم و دیالک تیک است.

۵
مولانا در این دو بیت شعر
دیالک تیک کهنه و نو را مورد تأمل قرار می دهد
که یکی از دیالک تیک های مهم مارکسیسم است.

۶
روز نو و شام نو، باغ نو و دام نو

مولانا در این مصراع شعر
تجدید مکرر روز و شب را از سویی و باغ و دام را از سوی دیگر آموزش می دهد:
هر روز نوئی
از دید مولانا
آبستن شام نوئی است
و
هر باغ نوئی نهادن دام نوئی را الزامی می سازد.

۷
هر نفس اندیشه نو

مولانا از دیالک تیک ذهنی سخن دارد:
دیالک تیک ذهنی انعکاس دیالک تیک عینی است.

به همان سان که جهان مادی در نو شدن مدام است، به همان سان هم جهان فکری در نو شدن مدام است:
هر لحظه
اندیشه کهنه توسط اندیشه نو
نفی می شود.

۸
این به معنی انعکاس دیالک تیک کهنه و نو در آیینه ذهن بشری است:
ما از سویی با دیالک تیک مادی کهنه و نو سر و کار درایم و از سوی دیگر با دیالک تیک فکری کهنه و نو
۹
این به معنی وجود دیالک تیک «دیالک تیک کهنه و نو» مادی و دیالک تیک «دیالک تیک کهنه و نو» فکری است.

این به معنی دیالک تیک دیالک تیک است.

۱۰
نو ز کجا می رسد؟

سؤال مولانا این است که منشاء نو چیست؟

جواب این سؤال مولانا در
دیالک تیک کهنه و نو است:
نو در بطن کهنه نطفه می بندد و با نفی کهنه تولد می یابد.
مثل جوجه که در بیضه رشد می کند و با تخریب بیضه تولد می یابد.

۱۱
کهنه کجا می رود؟

الف
کهنه بخشا حذف می شود.
به همان سان که پوسته بیضه حذف می شود.

ب
کهنه بخشا حفظ می شود.
به همان سان که زرده و سفیده بیضه توسط جوجه خورده می شود.

۱۲
کهنه
بخشا در نو
ادامه حیات می دهد.

۱۳
نو در واقع توسعه و تکامل فراتر کهنه است.

۱۴
گرنه ورای نظر عالم بی منتها ست

این کشف مولانا
غول اسا ست.

از سر تا پا ماتریالیستی است:
این به معنی لایتناهیت (بی پایانی) ماده و یا جهان مادی است.

ممنون

این سخن حریف مملو از ایراد است:

۱
حریف سالار اندیش است.

۲
حریف جهان و مافیها را از سوراخ دوربین سالارگرایی می نگرد.

۳
زنان را دارند سنگسار می کنند.
بسان سیب زمینی قیمتگذاری می کنند و به زوار عرب و عجم حرم امامان مرده و زنده اجاره می دهند
و 
حریف از زن سالاری گزارش می دهد.

۴
کودکان مردم را مورد تجاوز جنسی دسته جمعی قرار می دهند و یا دربدر در دیار بیگانه می سازند.
چه بسا را به ده دلار می فروشند
و 
حریف از بچه سالاری دم می زند.

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر