۱۳۹۶ شهریور ۱۳, دوشنبه

تحلیلی از تصوری و تصویری (۱۸)


کارتون روسی
منبع:
صفحه فیسبوک
جنگول ـ منگول

ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور

این
اثر
بر اساس کاریکاتوری از هنرمند بی نامی
از سال ۱۹۰۰
در
انجمن سوسیالیست‌ های روسی
در
زمان امپراتوری تزار در روسیه
است.

تصویر اصلی
کارگرانی را نشان داده بود
که
هرم جامعه سرمایه داری
را
به دوش می کشند
با
شعار زیر:
«زمانی خواهد رسید
که
مردم خشمگین
کمر خمیده خود را صاف خواهند کرد
و
این سازه
را
با
فشار نیرومند شانه‌ های شان
به زیر خواهند کشید.» 
 
اکنون
پس از توضیح دیالک تیک طبقه حاکمه ـ سوبژکت ـ توده
دعاوی جنگول ـ منگول
را
مورد تأمل قرار می دهیم:
 
۱
 
تصویر اصلی
کارگرانی را نشان داده بود
که
هرم جامعه سرمایه داری
را
به دوش می کشند.
 
جامعه بشری
را
نه 
سوبژکت تاریخ 
به تنهایی
بلکه 
توده مولد و زحمتکش
بر 
شانه های مجروح خویش نگه می دارد و حمل می کند.
 
طبقه کارگر
در
جامعه سرمایه داری
یکی از دو طبقه اصلی جامعه است،
ولی
به تنهایی
حافظ و حامل جامعه نیست.
 
طبقه کارگر
سالار قافله بشری است
و
نه
قافله بشری.
 
قافله سالار
را
نباید با قافله یکسان شمرد.
 
ما
اصولا و اساسا
با 
دیالک تیک طبقه حاکمه ـ سوبژکت ـ توده
سروکار داریم.
 
سوبژکت
فقط در صورتی قادر به سرنگونی طبقه حاکمه خواهد بود،
که
توده
را
زیر درفش رهایی بخش خویش،
متشکل سازد  و بر دژهای حاکمیت هجوم برد.
 
یعنی
ماشین دولتی طبقه حاکمه
را
در هم بشکند
و
با
 ماشین دولتی خود جایگزین سازد.
 
۲
 
تصویر اصلی
کارگرانی را نشان داده بود
که
هرم جامعه سرمایه داری
را
به دوش می کشند.
 
سوبژکت تاریخ
فقط در این صورت می تواند جامعه را پله ای دیگر بالاتر برد 
و 
از 
حاکمیت طبقاتی نوین حراست به عمل آورد.
 
خطای پرولتاریای پاریس 
(کمون پاریس)،
کمون باکو
و
بعد
 سالوادور آلنده در شیلی
همین بی اعتنایی
 به 
دیالک تیک تخریب دولت و تشکیل دولت
بود.
 
دولت طبقه حاکمه باید درهم شکسته شود
و
با
دولت طبقه حاکمه جدید 
جایگزین شود.
 
تز موسوم به دیکتاتوری پرولتاریا همین است
که
نتیجه درس عبرت آموزی کلاسیک های مارکسیسم 
از 
شکست پرولتاریای سلحشور پاریس
 بوده است.
 
تاریخ
شوخی بردار نیست.
 
کمترین غفلتی، همان و بر دار شدن سوبژکت تاریخ، همان.
 
سوبژکت تاریخ
اکر
ماشین دولتی طبقه حاکمه
 را 
اگر درهم نشکند،
کاخ ریاست جمهوری اش
را
بمباران می کنند و برسرش آوار می کنند.
 
۳
تصویر اصلی
کارگرانی را نشان داده بود
که
هرم جامعه سرمایه داری
را
به دوش می کشند.
 
سوبژکت تاریخ
در جامعه سرمایه داری
طبقه کارگر است
و
چاره ای جز گرد آوردن همه زحمتکشان جامعه 
زیر درفش رهایی بخش خویش ندارد.
 
سوبژکت تاریخ
  فقط
در این صورت می تواند طبقه حاکمه غدار و مکار را بر اندازد 
و 
طرحی نوین در اندازد.
 
۴
با
شعار زیر:
«زمانی خواهد رسید
که
مردم خشمگین
کمر خمیده خود را صاف خواهند کرد
و
این سازه
را
با
فشار نیرومند شانه‌ های شان
به زیر خواهند کشید.»
 
این شعار
ترجمه تق و لقی از کلام ادبی ـ هنری ـ  فلسفی مارکس است:
جامعه بر شانه های خمیده پرولتاریا حفظ و حمل می شود.
اگر پرولتاریا قد برافرازد،
جامعه فرو می پاشد.
 
در این کلام مارکس،
دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت
به طرز هنری ـ استه تیکی
 تبیین می یابد:
 
این همان مفهوم سوبژکتیویته در تاریخ است که
 ذکرش در بخش های قبلی تحلیل گذشت.
 
با  مفهوم سوبژکتیویته در تاریخ
که 
یکی از کشفیات مهم مارکس محسوب می شود،
میان ماتریالیسم دیالک تیکی  و انواع مختلف ماتریالیسم های ماقبل
(ماتریالیسم مکانیکی، مافیزیکی، آنتروپولوژیکی، علم الاشیائی و غیره)
از سویی
و
میان سوسیالیسم و کمونیسم علمی و انواع مختلف سوسیالیسم ها و کمونیسم های ماقبل 
(سوسیایلسم مسیحی و حقیق و  اوتوپیکی و کمونیسم کارگری و غیره)
مرزبندی رادیکال و ریشه ای صورت می گیرد.
 
ادامه دارد.
 

۳ نظر:

  1. ویرایش:
    با مفهوم سوبژکتیویته در تاریخ
    که
    یکی از کشفیات مهم مارکس محسوب می شود،
    میان ماتریالیسم دیالک تیکی و انواع مختلف ماتریالیسم های ماقبل
    (ماتریالیسم مکانیکی، متافیزیکی، آنتروپولوژیکی، علم الاشیائی و غیره)
    از سویی
    و
    میان سوسیالیسم و کمونیسم علمی و انواع مختلف سوسیالیسم ها و کمونیسم های ماقبل
    (سوسیالیسم مسیحی و حقیقی و اوتوپیکی و کمونیسم کارگری و غیره)
    مرزبندی رادیکال و ریشه ای صورت می گیرد.

    پاسخحذف
  2. ببخشید میخواستم بپرسم که بعد از گذر از دوران سرمایه داری به دوران تاریخی سوسیالیسم در مقیاس جهانی در اثر رشد و توسعه نیروهای مولده باز هم قاعدتا باید به دوران تاریخی دیگری گذر کرد و مناسبات تولیدی دگرگون شود یا که خیر دوران تاریخی سوسیالیسم آخرین دوره زندگی بشری است.
    ممنون.

    پاسخحذف
  3. ممنون
    دوران گذار، دوران گذار و یا انتقال و عبور و ترانزیسیون است.
    بعد از گذار باید جامعه سوسیالیستی ساخته شود
    و پس از ساختمان (بنای) سوسیالیسم
    گذار به کمونیسم آغاز می شود
    ساختمان جامعه کمونیستی به معنی محو طبقه حاکمه و برقراری خودگرانی و خودفرمائی توده است.
    پایان حاکمیت این و یا آن طبقه اجتماعی است.
    پایان دولت است.
    پایان سرکوب یکی به دست دیگری است.
    پایان جنگ های طبقاتی و ملی و قومی و مذهبی و غیره ست.
    کمونیسو عصر هارمونی و هماهنگی طبیعت با جامعه است
    کمونیسم = هومانیسم + ناتورالیسم
    انسانگرایی + طبیعتگرایی است


    پاسخحذف