۱۴۰۳ فروردین ۱۷, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ج) جبر (ضرورت) (۵)


 

پروفسور  دکتر گونتر کروبر

برگردان 

شین میم شین
 

 

مفهوم «ضرورت» در فلسفه بورژوائی واپسین

 

۱

·     در فلسفه بورژوائی، در نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم، مفهوم ضرورت رفته رفته به باد فراموشی سپرده می شود و جای خالی آن با اتکا بر نظرات هیوم و امثالهم، به با نظرات سوبژکتیویستی پر می شود:

 

الف

·     بدین طریق امپیریوکریتیسیسم تنها ضرورت منطقی را می پذیرد.

 

ب

·     نئوپوزیتیویسم (راسل، کارناپ، ویتگنشتاین و غیره) و ایدئالیسم به اصطلاح فیزیکی (ژان، وایتسزکر، جردان و غیره)  نیز به همان سان، به انکار ضرورت عینی، حداقل در عرصه مربوط به فیزیک کوانتومی برمی خیزند.

 

پ

·     مشخصه جامعه شناسی بورژوائی و تئوری های رویزیونیستی جناح راست سوسیال ـ دموکراسی، عبارت می شود از انکار و تحریف مفهوم ضرورت و قانونمندی های توسعه جامعتی.

 

مفهوم «ضرورت» در فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی

 

۱

·     فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی با پذیرش وجود عینی ماده در حال حرکت و پیوند کلی میان کلیه فرم های ماده و فرم های حرکت ماده، وجود عینی ضرورت را به عنوان فرم خاصی از پیوند میان چیزها، روندها و سیستم های جهان مادی نتیجه می گیرد.

 

۲

·     خصلت عینی ضرورت، بدان معنی است، که پیوندهای موجود در طبیعت و جامعه، نه ناشی از شعورند و نه ناشی از یک منشاء غیر مادی، بلکه مستقل از شعور، اندیشه، خواست و امیال انسان ها وجود دارند و این امر مانع آن نمی شود، که انسان ها آنها را بشناسند و در کردوکار عملی خود مورد استفاده قرار دهند. 

 

۳

·     حوادث، روندها، پیوندها و غیره وقتی ضرور نامیده می شوند، که در سیستمی از شروط معین، به وسیله حوادث و روندهای دیگر بدون هر قید و شرطی تعیین شوند، یعنی تحت شرایط معینی، فقط چنین و نه چنان تحقق یابند.  

 

۴

·     از آنجا که حوادث و روندها و غیره، تحت شرایط یکسان، همواره به شکل یکسانی بروز می کنند و یا جریان می یابند، می توان گفت که ضرورت در عین حال یک عام بالقوه است.

 

۵

·     لنین در این رابطه می نویسد، که «ضرورت و عام پیوند ناگسستنی با هم دارند»  و «عام وجود»، «عام در وجود است.»

·     (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۳۸، ص ۷۲، ۲۵۱ )

 

(ضرورت با ماهیت خویشاوند است.

مترجم)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر