۱۴۰۳ فروردین ۲۷, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۴۴)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

مقدمه

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

حافظ

شرح این قصـه مگر شمـع برآرد بـه زبان

ور نـه پروانـه ندارد به سـخـن پروایی

معنی تحت اللفظی:

پروانه پروای نقل این قصه را ندارد.

شاید شمع داشته باشد.

 

شیوایی و دلنشینی این بیت غزل خواجه

به دلیل واژه های پروا و پروانه است.

 

خواجه در این بیت غزل هم

 دیالک تیک عاشق و معشوق

را

به شکل دیالک تیک پروانه و شمع بسط و تعمیم می دهد.

 

منظور این است

که

پروانه را عشق عظیم به شمع

مجال سخن نمی دهد.

در حالیکه شمع سر حال است و قادر به نقل قصه.

 

حافظ

آتش آن نیست که از شعله او خندد شمع

آتـش آن است که در خرمن پروانه زدند.

معنی تحت اللفظی:

آتشی که به خنده شمع منجر شود،

اصلا آتش نیست.

آتش باید مثل آتشی باشد که پروانه را خاکستر می سازد.

 

مشخصه معرفتی ـ نظری خواجه

خردستیزی او ست:

خواجه در این بیت غزل،

عملا

در صدد تعریف و در واقع، تحریف آتش است.

 

خواجه

به عینیت و واقعیت آتش بی اعتنا ست.

 

اولا

پروانه به آتش شمع می سوزد.

یعنی اتش شمع و آتشی که به خرمن پروانه افتاده،

اتش واحدی است.

ثانیا

تعریف هر چیز باید رئالیستی و راسیونالیستی (واقع گرایانه و خردگرایانه) باشد و نه سوبژکتیویستی (دلبخواهی) و ایراسیونالیستی (خردستیزانه)

 

شمع در اثر آتش ذوب می شود.

در اثر همان آتشی که پروانه خاکستر می شود.

 

دلیل تفاوت سرانجام پروانه و شمع

این است که شمع بر خلاف پروانه آب ندارد تا تبخیر و تجزیه شود و خاکستر شود.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر