۱۴۰۳ فروردین ۲۶, یکشنبه

وجود و شعور (۶)

 

سرگی لئونیدوویچ روبین اشتاین

 (۱۸۸۹ ـ ۱۹۶۰)

برگردان

شین میم شین

۱

جایگاه پدیده ها و روندهای روانی در پیوند عام پدیده ها در جهان مادی

 

الف

راجع به طرح مسئله

ادامه

  

۳۷

·    به همین دلیل، فهم درست پیوند پدیده ها و روندهای روانی با مغز، ضمنا به معنی درک درست پیوند پدیده ها و روندهای روانی با جهان خارج (واقعیت عینی) است.

 

۳۸

·    بشر به شرطی می تواند به درک درست پیوند پدیده ها و روندهای روانی با مغز نایل آید که به درک درست پیوند آنها با جهان خارج نایل آمده باشد.

 

۳۹

·    این حکم (جمله) که کردوکار روانی، کردوکار مغز است (مغزی که با جهان خارج در رابطه متقابل قرار دارد و بر تأثیرات جهان خارج جواب می دهد)، اصوالا و اساسا  بدان معنی است که کردوکار روانی، کردوکاری بازتابی است.

 

۴۰

·    این تز که بنا بر آن، پدیده ها و روندهای روانی، کردوکار  و یا فونکسیون مغز و در نتیجه، همزمان انعکاس واقعیت عینی است، بالضروره این اصل را  پیش شرط قرار می دهد که کردوکار روانی، کردوکاری بازتابی است.

 

۴۱

·    کردوکار روانی، فونکسیون مغز و انعکاس جهان خارج است.

 

۴۲

·    برای اینکه  کردوکار مغزی، خود کردوکاری بازتابی است که با تأثیرات جهان خارج مشروط می شود.

 

۴۳

·    اگر به عنوان مثال، در شیوه ایدئالیستی، احساس (به مثابه دانش تجربی) به جای وجود گذاشته می شود، این امر بنا بر منطق درونی به ناگزیر به جدایی احساس از مغز منجر می شود.

 

۴۴

·    مبارزه اوه ناریوس بر ضد از آن خود کردن جهان خارج (اینتروژکسیون) از موضع معرفتی ـ نظری او دیکته می شود.

 

۴۵

·    برای گذاشتن احساس، یعنی شعور به مثابه دانش تجربی  به جای وجود عینی، باید آن را پیشایپش از سوبژکت، یعنی کردوکار مغز مجزا ساخت.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر