۱۳۹۷ تیر ۲۳, شنبه

مارکسیسم ـ لنینیسم (۲)


پروفسور دکتر ماتهویس کلاین
پروفسور ورنفرید مالتوش
برگردان
شین میم شین

۱۲
·      مارکسیسم که انعکاس قانونمندی ها و نیازهای نوین توسعه جامعه بود، به لحاظ ایده ـ تاریخی (تاریخ ایده ها)، با تئوری های پیشرفته قرن هجدهم و دهه اول قرن نوزدهم رابطه بر قرار می کند.

۱۳
·      مارکس و انگلس در فلسفه، بویژه از ماتریالیسم فرانسه (قرن هجدهم)، ماتریالیسم فویرباخ و فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان آغاز به کار می کنند.

۱۴

آدام اسمیت
(۱۷۲۳ ـ ۱۷۹۰)
فیلسوف اخلاق و اقتصاد دان کلاسیک اسکاتلندی

·      مارکس و انگلس در اقتصاد سیاسی، بویژه تئوری ارزش کار موجود در اقتصاد سیاسی کلاسیک انگلیس را که آدام اسمیت و دیوید ریکاردو  نمایندگان اصلی آن بودند، بمثابه منبع و سرچشمه به خدمت می گیرند.


دیوید ریکاردو
(۱۷۷۲ ـ ۱۸۲۳)
از بنیانگذاران اقتصاد سیاسی کلاسیک بورژوائی انگلیس

۱۵
·      مارکس و انگلس در عرصه تئوری سوسیالیسم ـ قبل از همه ـ بر آثار سوسیالیست های اوتوپیکی (سن سیمون، فوریه و اون) و بر آثار کمونیست های اوتوپیکی (کابت و دزامی)  تکیه می کنند.

۱۶
·      تئوری های مبارزه طبقاتی که از سوی گروهی از مورخان قرن نوزدهم، از جمله، مورخین فرانسوی (گیزو، تیه ری، میگنه)  و مورخ لهستانی به نام له له ول تدوین شده بود، تأثیر مهمی بر تشکیل مارکسیسم داشته اند.

۱۷
·      مارکس و انگلس ـ بر خلاف ادعای مخالفین بورژوائی و رویزیونیستی مارکسیسم ـ این عناصر را بطور اکلکتیکی مخلوط نمی سازند، بلکه یک سیستم کاملا جدید علمی بوجود می آورند که در آن کلیه دستاوردهای مثبت فلسفه ما قبل مارکسیستی و جامعه ـ تئوری ما قبل مارکسیستی،  بطور دیالک تیکی نفی می شوند (نفی دیالک تیکی می شوند.)

۱۸
·      بدین طریق به مسائلی  پاسخ علمی داده می شود که تئوری های قبلی قادر به پاسخ نبوده اند.

۱۹
·      خطوط کیفی نوین مارکسیسم بطور کلی (صرفنظر از خطوط کیفی نوینی که هر جزء مارکسیسم در مقایسه با تئوری های پیشین دارد) به شرح زیر بوده اند:

الف

۱
·      مارکسیسم وحدت ناگسستنی از سه جزء خود بوجود می آورد.

۲
·      به عبارت دیگر، «جهان بینی ماتریالیستی یکپارچه و واحدی» بوجود می آورد.
·      (لنین، «مجموعه آثار»، جلد ۲۰، ص ۱۸۸)

۳
·      در حالیکه جامعه ـ تئوری های ما قبل مارکسیستی، که بمثابه منابع تئوریک بوسیله مارکس و انگلس مورد استفاده قرار گرفته اند، نه از وحدت یکپارچه ای برخوردار بوده اند و نه ماتریالیستی بوده اند.

۴
·      زیرا در آموزش های اجتماعی (جامعه ـ تئوری های) آن زمان، ایدئالیسم آخرین و بزرگترین پناهگاه خود را پیدا کرده بود.

ب

۱
·      خصلت ماتریالیستی ـ دیالک تیکی مارکسیسم، آن را به فلسفه و جهان بینی علمی پیگیری، به تئوری علمی ئی در زمینه توسعه جامعه مبدل می سازد.

۲
·      اما تئوری هائی که مارکسیسم بمثابه منابعی به خدمت گرفته بود، فقط حاوی یک تئوری علمی عام راجع به توسعه جامعه بوده اند.

پ

۱
·      تئوری هائی که مارکسیسم بمثابه منابع تئوریکی به خدمت گرفته، هرگز تئوری های تحول اکتیو (فعالیت مبتنی بر آگاهی) و انقلابی جهان نبوده اند.

۲
·      در حالیکه مارکسیسم به وحدت تئوری و پراتیک مبتنی است، آگاهانه به تعیین آماج های انقلابی دست می زند، احکام و استنتاجات خود را مرتبا در پراتیک به محک آزمایش می زند و لذا خصلت خلاق دارد و همگام با پراتیک توسعه و تکامل می یابد.

ت

۱
·      مارکسیسم تئوری علمی ئی است که بمثابه بنیان فکری به طبقه کارگر و به جامعه سوسیالیستی و کمونیستی در کردوکار تحول بخش خود خدمت می کند.

۲
·      اما تئوری هائی که مارکسیسم در دوره پیدایش خود تکیه گاه خود قرار داده بود، برعکس، اجزائی از جهان بینی بورژوائی و ایدئولوژی بورژوائی بودند.

۳
·      به عنوان مثال، سوسیالیسم و کمونیسم اوتوپیکی حاکی از آن بوده که ایدئولوژی طبقه کارگر از ایدئولوژی و جهان بینی بورژوائی منشق شده است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر