۱۳۹۷ تیر ۲۴, یکشنبه

تأملی در مقاله ی «مارکسیسم در قرن بیست‌ و یکم» (۳)


مارکسیسم در قرن بیست‌ و یکم
منبع: 
صدای سوسیالیستی
نویسنده و مترجم: 
جنی فارل
(ماه ژوئیه ۲۰۱۸)
سرچشمه:
تارنگاشت عدالت
بر
 اساس مصاحبه ای
با 
پروفسور توماس مچر
تحت عنوان 
«در دوره پس از شکست
به 
شهامت
 نیاز مبرم است.»

ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور
 
۱
«در دوره پس از شکست
به 
شهامت
 نیاز مبرم است.»
 
این عنوان مصاحبه و مطلب است.
 
این اما به چه معنی است و دال بر چیست؟
 
۲
«در دوره پس از شکست
به 
شهامت
 نیاز مبرم است.»
شهامت،
اولا
مفهومی اخلاقی است.
 
شهامت
ثانیا
یکی از مفاهیم اخلاقی فئودالی است.
 
توده های مولد و زحمتکش
از برده تا رعیت
از پیشه ور تا پرولتر
نه
امکان عرض اندام و نشان دادن شهامت داشته اند
و
نه
برای شهامت و دیگر فضایل و صفات و سجایای طبقه حاکمه برده دار و فئودال،
تره خرد کرده اند.
 
بدبختی ما این است
که
علیرغم ادعای نمایندگی منافع توده های مولد و زحمتکش
با مفاهیم طبقه حاکمه انگل و استثمارگر می اندیشیم.
 
این هنوز چیزی نیست.
 
چیز این است 
که
 عاجز از تمیز مفاهیم توده ای از مفاهیم طبقه حاکمه ای هستیم.
 
این کژ اندیشی برای توده بسیار گران تمام شده است.
 
۳
«در دوره پس از شکست
به 
شهامت
 نیاز مبرم است.»
این مفهوم و این حکم
اما دال بر عیب اسلوبی (متدیکی) بزرگی است
که
مؤلف این مطلب دارد.
 
او
قبل از شروع سخن
شعار می دهد.
 
چون انتخاب این سخن به عنوان سرتیتر مطلب
چیزی جز دادن شعار نیست.
 
خدا کند که این شعار، چکیده محتوای مصاحبه نباشد.
 
این شعار
 در هر صورت 
به معنی مورالیزاسیون (اتیزاسیون، اخلاقی کردن) قضیه است
که
یکی از عوامفریبانه ترین متدها و یا اسالیب طبقه حاکمه است.
 
بدین طریق و با این ترفند،
جای استدلال علمی، تجربی و منطقی
را
هارت و پورت اتیکی و یا اخلاقی می گیرد.
 
در نتیجه
جای علم و استدلال و اندیشه را شور و شوق و شعر و شعار می گیرد.
 
۴
«در دوره پس از شکست
به 
شهامت
 نیاز مبرم است.»
این شعار حریف
این تصور و توهم را در خواننده دامن می زند
که
تنها ره رهایی از ذلت شکست،
داشتن شهامت است.
 
کسب و کار احزاب استالینیستی
همیشه همین بوده است:
تهییج و بسیج و تشکل مبتنی بر احساست و عواطف و سنت ایستادگی و غیره و غیره
و
صرفنظر از تعلیم و تعلم صبورانه و دور اندیشانه تفکر و تئوری.
 
فقط
خدا کند
که
حریف علت شکست را در جبن و زبونی و احتیاط و ترسویی توده نپندارد.
 
۵
«در دوره پس از شکست
به 
شهامت
 نیاز مبرم است.»
عیب و ایراد دیگر این شعار،
پذیرش شکست کذایی
به مثابه امری سرنوشتی، بایدی و مقدر است.
 
ما 
هنوز این مصاحبه
را
نخوانده ایم.
 
ولی
پس از ۷۰ سال
حکومت شوراها در روسیه
و
پس از ۴۰ سال در اروپای شرقی،
شاهد فقر فلسفی و فکری حیرت انگیزی
نه فقط در سکنه این کشورها، بلکه حتی در سران این کشورها هستیم.
 
در این کشورها
ترامپ ها
برو - بیا دارند.
 
در انتخابات پارلمانی 
خرمن رأی کلان درو می کنند.
 
وارد پارلمان ها می شوند
و
حتی
زمام امور را به دست می گیرند.
 
مجارستان و روسیه و لهستان و غیره
به کنام نئوفاشیسم بدل شده است.
 
این فاجعه در هر صورت
نشانگر خالی بودن جای روشنگری علمی و انقلابی در دهه های گذشته این کشورها ست.
 
حریف
حداقل
باید به این فاجعه بیندیشد.
 
پیدا کردن علل آن، پیشکش.
  
ادامه دارد. 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر