۱۳۹۷ تیر ۳۰, شنبه

تأملی در سخنی از ولادیمیر لنین (۷)


تاکتیک های سوسیال ـ دموکراسی

دو تاکتیک سوسیال دموکراسی در انقلاب دموکراتیک 
(مجموعه آثار لنین جلد ۲، ص ۸۱۲ ـ ۸۱۳)
ترجمه محمد هرمزان 
  
ویرایش و تحلیلی
از 
ممیحا نجار
 
سؤال 
  این بود
که
در روند گذار از فرماسیون اقتصادی سرمایه داری به فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی،
  نقد و نفی و حذف بقایای فرماسیون های اقتصادی اشتراکی آغازین  و فرماسیون اقتصادی برده داری و فرماسیون اقتصادی فئودالی
به عهده کدام طبقه جامعه است؟
 
به عبارت دیگر،
 در جامعه سرمایه داری روسیه تزاری
که
حاوی بقایای فرماسیون های اقتصادی اشتراکی آغازین، برده داری و فئودالی 
است،
نقد و نفی و حذف این بقایای پوسیده
به عهده کدام طبقه جامعه است؟
 
۱
لنین 
در آستانه انقلاب سوسیالیستی اکتبر
به  این سؤال مربوط به مرزبندی بلشویسم با منشویسم
جواب روشن می دهد:
همه قدرت به دست شوراهای کارگری
 
این شعار لنینی
عملا
بدان معنی است
که
سوبژکت تاریخ 
در 
فرماسیون اقتصادی سرمایه داری
پرولتاریا 
ست.
 
مفهوم مارکسیستی سوبژکتیویته
(که در «تزهایی راجع به فویرباخ» مطرح شده بود)
اکنون
عملی می شود.
 
حزب طراز نوین پرولتاریا
برای اولین بار در تاریخ بشری
مالکیت مهم ترین وسایل تولید جامعه 
را
به
 اکثریت مولد و زحمتکش جامعه
(یعنی به مالکین اصلی و آغازین شان)
برمی گرداند.
 
یعنی
مالکیت خصوصی بر وسایل اساسی تولید
را
نفی می کند 
و
با
مالکیت اشتراکی بر وسایل اساسی تولید
جایگزین می سازد.
 
قبل از ادامه بحث
بهتر است که مفهوم سوبژکتیویته توضیح داده شود.
 
سوبژکت تاریخ
در 
بخش پیشین
 مفصلا و مشخصا و تاریخا
توضیح داده شد.
 
اکنون به توضیح فلسفی سوبژکتیویته می پردازیم:
 
 ۲
برای توضیح مفهوم سوبژکتیویته 
 باید 
به
دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
پرداخت:
 
دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
یکی از مهم ترین دیالک تیک های مارکسیستی ـ لنینیستی است
که
در دو عرصه مختلف زیر مطرح می شود:
 
الف
دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت 
در 
عرصه تئوری شناخت
 
نقش تعیین کننده 
در این دیالک تیک از آن اوبژکت شناخت است
البته
بی آنکه سوبژکت شناخت
هیچ واره و هیچ کاره باشد.
 
 برای اینکه محتوای شناخت در اوبژکت شناخت است.
در موضوع شناخت است.

اگر موضوع شناخت مثلا خری باشد، 
محتوای شناخت در خود خر است و نه در خرشناس و خرچران و خرسوار و خرفروش و خرپرور
 
چون
خریت خر
در خود خر است.
 
ب
دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
 در 
عرصه جامعه بشری
 
نقش تعیین کننده 
در این دیالک تیک از آن سوبژکت تاریخ (جامعه) است
البته
بی آنکه اوبژکت تاریخ (جامعه)
هیچ واره و هیچ کاره باشد.
 
۳
اکنون متوجه می شویم
که
نقش تعیین کننده در دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
در دو عرصه فوق الذکر عوض می شود:
 
این نکته مارکسیستی ـ لنیینستی فوق العاده مهم و رهگشایی است.
 
یکی از دلایل خریت و خطاهای خطیر حزب توده مرحوم و مغفور و مظلوم 
ضمنا
عدم درک دیالک تیک سوبژکت و اوبژکت
بوده است.
 
عدم درک این نکته بوده است
که
تاریخ (جامعه بشری) بر خلاف طبیعت،
سوبژکت مند است.
 
فرق هم نمی کند که درجه رشد مادی و فکری سوبژکت به چه اندازه باشد.
 
اکنون
در دوران گذار گلوبال (تمام ارضی، جهانی) از فرماسیون اقتصادی سرمایه داری به فرماسیون اقتصادی سوسیالیستی،
سوبژکت تاریخ
 پرولتاریا 
ست.
 
حل وظایف مثبت همه طبقات اجتماعی دیگر
فقط و فقط
از دست پرولتاریا برمی آید.
 
دیری است که پرچم لیبرالیسم و ناسیونالیسم و هومانیسم و روشنگری و حتی مذهب را
 پرولتاریا بر شانه های مجروح خویش می برد.
 
طبقات اجتماعی دیگر
توان انجام هیچکدام از این وظایف تاریخی 
را
دیگر ندارند.
 
وقتی مارکس با صراحت تام و تمام
اعلام می دارد
که
پرولتاریا 
چه بخواهد و چه نخواهد
باید بیاموزد،
به همین دلیل است.
 
پرولتاریا
باید به خود پروری مبادرت ورزد.
 
برتولت برشت
همین فرمان مارکس
را
با صراحت بیشتری تکرار می کند:
هر کجا هستی، بیاموز.
تو باید رهبری کنی.
 
اکنون می توان به درک بهتر این فراز از سخنان لنین نایل آمد:
 
سطح فعلی تکامل اقتصادی روسیه 
و
سطح فعلی آگاهی و تشکل توده های وسیع پرولتاریا
 آزادی تام و فوری طبقه کارگر را غیرممکن می سازد.
فقط
 اشخاص کاملا" جاهل ممکن است 
جنبۀ بورژوایی تحول دموکراتیک 
را 
که
 در حال عملی شدن است 
از نظر دور دارند.
فقط خوش بینان کاملا" ساده لوح ممکن است
 این موضوع را فراموش کنند 
که
 درجۀ اطلاع تودۀ کارگر از اهداف سوسیالیسم 
و شیوه های اجرای آن 
هنوز تا چه اندازه کم است.
در پاسخ اعتراضات آنارشیستی 
مبنی بر اینکه گویا ما انقلاب سوسیالیستی را به تعویق می اندازیم 
خواهیم گفت:
ما آن را به تعویق نمی اندازیم 
بلکه با یگانه و سیله ممکن و از یگانه راه صحیح، 
یعنی از راه جمهوری دموکراتیک، 
نخستین گام را به سوی آن بر می داریم.
اگر کارگرانی در موقع خود از ما بپرسند:
«چرا ما نباید برنامۀ حداکثر را اجرا کنیم؟»
 ما در پاسخ، متذکر خواهیم شد 
که
توده های مردم که دارای تمایلات دموکراتیک هستند، 
هنوز از سوسیالیسم خیلی دورند، 
هنوز تضادهای طبقاتی نضج نگرفته است 
و 
هنوز پرولتاریا متشکل نشده است.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر