۱۳۹۶ آبان ۱۴, یکشنبه

فمینیسم فرمالیستی نیمه فئودالی ـ نیمه بورژوایی (۴)


 ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون

۱
ﺍﮔﺮ ﻳﺎﺩ می ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ 

ﺯنی ﻛﻪ می‌ خندد و ﮔﻴﺴﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ می ﺳﭙﺎﺭﺩ 
ﻗﺼﺪ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭشی ﻧﺪﺍرد
ﺯﻥ 
ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد. 

از این «اگر ... آنگاه» تهمینه
یکی دیگر از پیش شرط های او در زمینه ممانعت از ذلیل نامیده شدن زن
مشخص می گردد:
اگر 
سکنه جهنم جماران تصمیم بگیرند
و
زنی را که می خندد و گیسو به دست باد می سپارد،
 جنده 
ننامند،
زن
دیگر ذلیل نامیده نمی شود.

در این فرمان فرمالیستی ـ اخلاقی تهمینه
بی انکه روح تهمینه خبر داشته باشد،
انتقاد مستوری از جامعه جماران و جمکران
به عمل می آید:
در این جهنمدره
زنی 
را
 که
 می خندد و زلف به دست باد می سپارد،
جنده می نامند.
جنده نامیدن زن
ظاهرا
مثل نقل و نبات است.
تهمینه نمی داند که جنده فحشواژه است.
مثل عمله و حمال و کنیز و کلفت است.
یکی از تهمینه بپرسد:
جنده کیست و چه تعریفی دارد؟
جایگاه جنده در جامعه از چه قرار است؟
جنده
به کدام قشر و یا طبقه اجتماعی تعلق دارد؟
۲
ﺍﮔﺮ ﻳﺎﺩ می ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ 
ﺯنی ﻛﻪ می‌ خندد و ﮔﻴﺴﻮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺩ می ﺳﭙﺎﺭﺩ 
ﻗﺼﺪ ﺧﻮﺩ ﻓﺮﻭشی ﻧﺪﺍرد
ﺯﻥ 
ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد.
سؤال دیگر از تهمینه این است
که
مگر در جامعه جماران انقلاب فمینیستی ـ فرمالیستی پیروز شده
 و 
«آزادی زنان» به زبان شاهنشاه عاریامهر
رسما اعلام شده،
تا
زنان
 بی پروا و بی دلیل
 بخندند 
و
 زلف به دست باد بسپارند؟
مگر کمیته های عر شاد و بگیر ـ ببند و «بزن - بکوب»
تعطیل شده اند؟
۳
ﺍﮔﺮ ﺑﺎ ﺻﺪﺍی ﭘﺎﺷﻨﻪ ﻫﺎی ﻛﻔﺶ یک ﺯﻥ، 
ﻫﺰﺍﺭ ﻭ یک ﺳﺮ نمی ﭼﺮﺧﻴﺪ 
ﺑﻪ ﺳﻤﺖ صدا
 ﺯﻥ 
ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد.
عجب جفنگی!
چرخیدن سر به سمت صدای پاشنه کفش زنی
چه ربطی به ذلیل نامیده شدن زن دارد؟
به چه دلیل تجربی و منطقی می توان 
رابطه علی (علت و معلولی) میان چرخش سر به سوی صدای کفش زن و ذلیل و یا عزیز نامیده شدن زن 
برقرار ساخت؟
سؤال دیگر این است
که
چرا
احدی این جفنگیات را نقد نمی کند؟
ضمنا
به چه دلیل
زنان جامعه  
این جفنگیات را می خوانند، تکثیر و توزیع و تبلیغ می کنند؟

مگر
سقوط فکری و فرهنگی و اخلاقی حد و مرزی ندارد؟

تهمینه ها
عملا و عینا
آبروی زنان جامعه را می برند.

آنهم نه فقط در مقیاس ملی، بلکه حتی در مقیاس بین المللی.

چون احتمالا به بی بی ۳۰ و صدای آلمان و غیره هم دعوت می شوند.

۴
 
ﺍﮔﺮ هر ﻣﺮﺩی 

را 
که
 با 
همسرش مهربان بود و به او ﺷﺎﺧﻪ گلی با عشق 
تقدیم می کرد 
ﺯﻥ 
ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد.
این جمله اصلا جمله نیست.
ویرایش:
ﺍﮔﺮ هر ﻣﺮﺩی
 با 
همسرش مهربان بود و به او ﺷﺎﺧﻪ گلی با عشق 
تقدیم می کرد 
ﺯﻥ 
ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد.
تهمینه مثل اینکه از جامعه بکلی بی خبر است:
اکثریت قریب به اتفاق جامعه 
را
دهقانان و کارگران و پیشه وران تشکیل می دهند.
کدام دهقانی، عمله ای و پیشه وری 
 با شاخه گلی به خانه می رود؟
هزینه زندگی بار سنگین کمرشکنی بر دوش توده زحمت است.
تهمینه ها 
بر این بار سنگین،
هزینه های بی محتوای فرمالیستی ـ بورژوایی 
را
هم
اضافه می کنند
تا
کمر توده هر چه بیشتر بشکند
و
خانواده ها
هرچه بیشتر دستخوش بحران شوند.
 
۵ 
و
ﻫﺰﺍﺭ ﻭ ﻳﻚ ﺍﮔﺮ ﻭ ﺍﻣﺎﯼ ﺩﻳﮕﺮ...
این جمله آخر تهمینه
از بیسوادی او پرده برمی دارد:
ویرایش:
و
هزار و یک «اگر ... آنگاه» دیگر

تهمینه اندیشیدن بلد نیست.

چون بضاعت مفهومی اش صفر است.

مثل آدم های ده هزار سال قبل حرف می زند.

همه
 این
«اگر ... آنگاه» های تهمینه
را
می شد
در جمله ای تبیین داشت:
اگر شوهران نسبت به همسران شان تظاهر به احترام می کردند،
زن
ذلیل نامیده نمی شد.
۶
طرز «تفکر» تهمینه
از سر تا پا
سوبژکتیویستی است.
تهمینه
از 
دیالک تیک مادی و فکری
 و
سوبژکتیو - اوبژکتیو
بکلی بی خبر است.
با
تزیین صوری و لفظی و تئاترال روابط
که
نمی توان  
عزت سلب شده از نیمه دیگر جامعه
را
احیا کرد.

خیلی از خلایق خر و یا لاشخور
چنان وانمود می کنند
که
اگر به عمله، کارگر گفته شود،
به حمال، باربر
به کلفت، زهرا خانوم
به دهاتی، روستایی
و
غیره
عزت برباد رفته و از یاد رفته توده های مولد و زحمتکش
احیا می شود.

۷

ﺍﻣﺮﻭﺯ 
ﺯﻥ ها
 ﺭﺍ 
ﻣﻌﻴﺎﺭ ﻋﻘﺪﻩ ﻫﺎی جنسی ﻭ ﻋﻘﺐ ﻣﺎﻧﺪگی یک ﺟﺎﻣﻌﻪ قرار نمی ﺩﺍﺩﻧﺪ.


تهمینه معنی معیار را نمی داند.
به همین دلیل این جمله او فاقد معنی روشن است.
معیار
به عنوان مثال
وزنه
 است برای توزین اشیاء
متر 
است برای اندازه گیری طول و عرض و ارتفاع اجسام
بنا بر این جفنگجمله تهمینه
زنان 
معیاری برای تعیین عقده های جنسی  و عقب ماندگی جامعه اند.
اگر
نران جلوی چشمان از حیرت دریده کودکان از زنان لب بگیرند،
معیاریت زنان در طرفة العینی محو می شود.
آنگاه دیگر
با توجه به زنان
نمی توان به عقده های جنسی و عقب ماندگی جامعه پی برد.
این جفنگجمله تهمینه
دال بر آن است که او میان جامعه و نران، علامت تساوی می گذارد.
یعنی
خواسته و ناخواسته
زنان
را
جزو اعضای برابرحقوق جامعه محسوب نمی دارد:
زنان
در بهترین حالت
معیاری برای تعیین عقده های جنسی و عقب ماندگی جامعه اند.
نه کمتر و نه بیشتر.
زنده باد فمینیسم جمارانی ـ جمکرانی.
۸
ﻣﻌﻴﺎﺭﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ.
ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ.
 
این پایان موعظه و فتوای فرمالیستی ـ اخلاقی تهمینه است.
معیارها
در قاموس تهمینه نوشته می شوند.
در جوامع دیگر
 درست نوشته می شوند و در جامعه جماران غلط.
حالا
باید خر آورد و خورجینی مملو از تخیل آورد 
و 
منظور تهمینه را از این جمله استخراج کرد.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر