ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
۱
و
تهمینه میلانی
اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...
ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد..
به
این جمله و جمله بندی تهمینه
باید اندکی دقت کرد:
زن
از
دید تهمینه
واقعا و عینا
ذلیل
نیست.
فقط
ذلیل
نامیده می شود.
به همین دلیل
راه حل تهمینه
بوسیدن مادر توسط پدر در جلوی چشمان فرزندان و بعد مهمانان و این و آن است.
۲
اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...
ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد..
این جمله بندی
به احتمال قوی
نه آگاهانه، اندیشیده و سنجیده،
بلکه
بطور خودپو
تحریر یافته است.
هر اثر هنری
هم
در
دیالک تیکی از خودپویی و آگاهی
تشکیل و یا تولید می شود.
تهمینه
به احتمال قوی
هنرمند
است.
مثلا
نویسنده است
و
نه
متفکر.
یعنی
نوشته اش
ارادی و آگاهانه و اختیاری نیست.
دست خودش نیست.
به قول خواجه شیراز:
آنچه استاد ازل، گفت:
«بگو»،
می گوید
و
می نویسد.
۳
اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...
ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد..
اگر این جمله تهمینه
اندیشیده و سنجیده تحریر یافته باشد،
حاکی از غفلت عمیق تهمینه از طویله جماران و وضع زنان است.
چون
کوران و کران و خران جامعه و جهان
شاهد بی چاره ی ذلت زنان (و نه فقط زنان) در طویله جماران اند.
چه ذلتی بدتر از این
که
مشتی مرده هفت کفن پوسانده
برای نیمه دیگر جامعه
طرز پوشش و گویش و روش و رفتار
تعیین، دیکته و تحمیل کنند.
خانه نشین شان بخواهند.
مورد تجاوز کلکتیو قرار دهند.
علنا و عمدا
در رسانه های انحصاری ـ ارتجاعی خود
مورد تحقیر و نفرین قرار دهند
ابلیس واره سازند
و
همه کاسه ها و کوزه ها را بر سرش خرد و خراب کنند.
مقصر و مسبب اصلی اشاعه فساد در طویله جا بزنند.
حتی
به روی بخش زیباروی شان اسید بپاشند.
تا
نسل زیبا در طویله برافتد
و
کسی از صراط طبقه حاکمه انگل منحرف نشود.
۴
اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...
ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد..
ایراد بینشی کنسرواتیو (ارتجاعی) و آنتی فمینیستی تهمینه
این است
که
زن
را
اوبژکتیویزه
می کند.
زن
در
این
ترهات تئوریکی تهمینه
سلب سوبژکتیویته (فاعلیت، آدمیت)
می شود.
چیز واره، زباله واره، هیچکاره
تصور و تصویر می شود.
بدین طریق،
زن
فی نفسه
فاقد عزت انسانی است.
این نر است که به جادوی بوسه جلوی «ما»
برای زن
ارج و عزت و ارزش اختراع می کند.
این تصور آنتی فمینیستی تهمینه
در بقیه رهمنودهای او
آشکارتر می گردد.
خواهیم دید.
اکنون
دو نکته مهم در این جمله برملا می شوند:
الف
اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...
ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد..
اولا
تناقض فکری تهمینه در این جمله:
زن
از سویی
ذلت زدایی
می شود.
(زن فقط ذلیل نامیده می شود)
و
از سوی دیگر
ذلت زن
عملا
اثبات می شود.
زن به درجه ی موجود حقیر ترحم انگیز محتاج تأیید الکی و کشکی و خرکی و سطحی نران (پدران مان)
تقلیل می یابد.
ب
اﮔﺮ ﭘﺪﺭﺍﻧﻤﺎﻥ
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ چشمان ﻣﺎ
ﻣﺎﺩﺭﺍﻧﻤﺎﻥ ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻴﺪﻧﺪ...
ﺯﻥ ﺫﻟﻴﻞ نامیده نمی شد..
ثانیا
در این جمله تهمینه
از
تحریف فونکسیون بوسه در طویله جماران
پرده برمی افتد.
حالا
معلوم می شود
که
بوسه،
نه
بوسه،
بلکه
وسیله
است.
حالا
معلوم می شود
که
بوسه
ناشی
از
فشار احساسی و عاطفی و روحی و روانی فرد نسبت به همنوع نیست
ناشی
از
فرط عشق و علاقه فرد به همنوع نباتی و حیوانی و انسانی نیست.
بوسه،
وسیله ای
برای آن است که همنوع ذلیلی
ذلیل نامیده نشود.
بوسه
وسیله ای برای تجلیل سوبژکتیو از ذلت اوبژکتیو است.
بوسه
فرمی از تحریف است.
بوسه
نوعی عوامفریبی است.
بوسه
تجسم تظاهر و تئاتر و تزویر و تقیه و رنگ و نیرنگ و ریا
ست.
تهمینه
فونکسیون طبیعی ـ غریزی بوسه
را
تحریف می کند.
بوسه دیگر نه بوسه،
بلکه
وسیله می شود.
فونکسیون زدایی می شود.
این
بدان می ماند،
که
کسی
از
چرخ خیاطی
برای آشپزی استفاده کند
و
یا
از
دیگ زودپز
برای خیاطی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر