۱۳۹۲ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (439)


چرا گفتمان چپ شرمگین از انقلاب
با گفتمان حکومت درباره ی انقلاب یکی می شود؟!
  
ف. تابان
سرچشمه:
اخبار روز 
گاف سنگزاد

عیسی صفا
بر خلاف نظر آقای ملک محمدی چیزی این چنین انتزاعی
بنام « جهانی شدن» وجود ندارد
جهانی شدن یک پسوند دارد:
جهانی شدن سرمایه داری نو لیبرال.
آنچه که از طرف ایشان و نظرات مشابه تعجب انگیز است،
بی خبری کامل از خصلت ویرانگر جهانی شدن سرمایه داری نو لیبرال است. سؤال برانگیز و حیرت آور است که
بعد از سی سال زندگی در غرب، چگونه آنها
تهاجم سرمایه داری نولیبرال را در جوامعی که زندگی می کنند،
دریافت نکرده اند.
گویا در طی سی سال توریست این جوامع بوده اند
آقای ملک محمدی از جهانی شدنی دفاع می کند
و آن را به عنوان خط راهنمای تحلیل خود بکار می گیرد
 که از نظر ایدئولوژیک «مرده» است.
از نظر اقتصادی دچار بحرانی است که حتی رهبران سیاسی آن
چشم اندازی برای خروج از این بحران نمی بینند.
جهانی شدن سرمایه داری نولیبرال به معنی
شرکت مساوی ملت ها در این روند نیست.
هیرارشی قدرت در این جهانی شدن وجود دارد
که در رأس آن آمریکا قرار گرفته است.
با وجود جهانی شدن سرمایه داری برای ملت های با اقتصاد کم بنیه،
ورود به آن به معنای کنار گذاشتن هر پروژه اقتصادی بر پایه منافع ملی است. سپردن سرنوشت جوامع به دست یک عده سفته باز و تکنوکرات
است که میهن در چمدان های شان است در هتل های لوکس !

مسعود بهبودی
حضرت عیسی صفا و ایرادات بنی اسرائیلی باصفایش

·        خصلت تمام ارضی (گلوبال) سرمایه حتی بنا بر نص صریح مانیفست حزب کمونیستی از همان آغاز تشکیل نظام سرمایه داری وجود داشته است.

1
·        آنچه در اثر انقلاب علمی و فنی تشدید شده، سرعت بالای گردش سرمایه است که خود قابل بحث است.

2
·        یکی از ایرادات صاحب نظران خود بزرگ پندار وطنی بی خبری از مفهوم «بورژوازی واپسین» است.
·        اگرچه در رابطه با تضاد بورژوازی مترقی آغازین و بورژوازی ارتجاعی واپسین هزاران صفحه مطلب از تئوریسین های بزرگ مارکسیسم ـ لنینیسم منتشر شده است.

3
·        بورژوازی دیگر لیبرال نیست و نمی تواند هم باشد.
·        بورژوازی واپسین و معاصر همه دستاوردهای مترقی بورژوازی آغازین را با پیگیری شگفت انگیزی بگور سپرده و گور مربوطه را بتون ریزی کرده است.

4
·        واژه نئولیبرال یاوه بی محتوائی بیش نیست، ولی دام مؤثری برای تحمیق مردم است.

5
·        حضرت عیسی شاید به صراحت نیافتاده باشند، ولی خیلی از عیسویان نه تنها می دانند، بلکه بسان خود ایشان در همین کامنت، شب و روز عملی اش می سازند و آن طبقه بندی سرمایه داری به سرمایه داری اهلی (لیبرال)  و وحشی (به قول عیسویان، نئولیبرال) است. 

6
·        دام وارگی این یاوه ایدئولوژیکی در آن است که اگر احیانا توده ی کارد به استخوان رسیده، دنبال آلترناتیوی بگردد، نخود سیاه جذاب سرمایه داری اهلی و لیبرال را بجوید و نه سوسیالیسم منفور خاص و عام را.

7
·        پرچم لیبرالیسم را دیری است که طبقه کارگر حمل می کند و نه بورژوازی.
·        آنهم حتی از زمان کارل مارکس.

8
·        دیری است که لیبرالیسم برای خود بورژوازی ایدئالی دست نا یافتنی است.

9
·        بورژوازی واپسین و معاصر حتی شعار کلاسیک سه گانه «آزادی ـ برابری ـ برادری» لیبرالیسم را تحریف کرده است:

الف
·        واژه ی خجسته ی آزادی را از نو تعریف و عملا تحریف کرده و با زباله پر کرده است.

ب
·        به جای واژه تنفرانگیز برابری، واژه من درآوردی و بی محتوای «برابری در شانس و اقبال» گذاشته است.

ت
·         واژه سوء ظن برانگیز برادری را از ریشه کنده و به آتش کشیده است.
·        آن سان که انگار هرگز وجود نداشته است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر