سیاوش کسرایی
«مهاجرت»
درنگی
از
یدالله سلطانپور
روز پر ریخت و شب ـ خسته تن ـ از راه بماند
ما ولی پا به سر قله هر سال زدیم
هر چه کردیم ز بی تابی و هر جا که شدیم
در هوای تو، برای تو پر و بال زدیم.
معنی تحت اللفظی:
پرنده روز پرهایش ریخت و رهنورد شب از فرط خستگی به زانو درآمد.
ما
اما
سال ها را پشت سر هم پشت سر گذاشتیم.
هم
بی تابی های مان
در هوای وطن و برای وطن بود
و
هم
تلاش ها و تقلا های مان.
سؤال این است
که
وطن
چیست و کیست
که
سیاوش اینهمه منت بر سرش می گذارد؟
به این سؤال باید دیر یا زود جواب داد.
چون فقط سیاوش نیست که بر سر وطن کذایی منت می گذارد.
هر سطل ننه ات طلبی که از سرتاپایش چرک و خون و کثافت و جنایت و خیانت می ریزد،
بی شرمانه
فریاد می زند:
جانم فدای ایران.
من ـ زور از ایران انتزاعی چیست که لاشخورترین لاشخورها خود را فدایی آن جا می زنند؟
واژه های وطن و ایران
شباهت غریبی به واژه های ملت و امت و خلق و اسلام و غیره دارند
که
اجامر دیگری
خود را فدایی و مجاهد و مدافع آنها جا می زنند.
در حالیکه منظورشان از وطن و خلق و ایران و اسلام و ملت و امت،
چیز به کلی دیگری است.
بگذارید
قبل از پرداختن به بقیه مدعیان،
به خود سیاوش بپردازیم:
هر چه کردیم ز بی تابی و هر جا که شدیم
در هوای تو، برای تو پر و بال زدیم.
بی اعتنا به محتوای واژه وطن و منظور سیاوش از آن،
چرا باید وطن
منتکش سیاوش و امثالهم باشد؟
حساب سیاوش از حساب لاشخورهای سطل ننه ات طلب و فدایی و مجاهد اسلام و خلق و ملت و امت
جدا ست.
چون در صداقت سیاوش تردیدی نیست.
ولی
ما
در این مورد،
با سوء تفاهمی سروکار داریم.
سوء تافهمی
که
ریشه های طبقاتی، تئوریکی و معرفتی ـ نظری دارد.
از یک نقطه نظر
فرقی بین حزب توده و سازمان های جلهه ملی و فدایی و مجاهد و اسلام و سطل ننه ات طلب و غیره
وجود ندارد
و
آن
این است
که
همه این افراد و احزاب و سازمان ها
در
مبارزه طبقاتی
شرکت کرده اند و شرکت می کنند.
یعنی
هدف و آماج شان
دفاع از منافع و مواضع طبقه اجتماعی معینی و حفظ و تکثیر و توسعه و تحکیم آن است.
حزب توده
حزب طبقه کارگر بوده است.
هم و غم و فکر و ذکر حزب توده
دفاع از منافع و مواضع طبقه کارگر و حفظ و تکثیر و توسعه و تحکیم آن بوده است.
پای وطن انتزاعی را به پیش می کشد؟
چرا بر سر وطن منت می گذارد؟
ضمنا
مبارزه حزب توده در راه دفاع از منافع و مواضع طبقه کارگر و حفظ و تکثیر و توسعه و تحکیم آن
مبارزه ای آگاهانه و داوطلبانه بوده است.
بعید است که سیاوش از این حقیقت امر غافل باشد.
پس
منتگذاری بر سر وطن کذایی
برای چیست؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر