۱۴۰۲ شهریور ۳۱, جمعه

درنگی در فرمایشات باروخ اسپینوزا (۸)

 
درنگی
 از
 میم حجری
 

هیچ‌چیز به اندازه‌یِ خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست.

همواره کوششِ فراوانی صرفِ آراستنِ مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیره‌کننده‌تر از هر چیزِ دیگری بیابد و از آن به شدید‌ترین درجه‌ای از وفاداری تبعیت کند. 
 
الف

هیچ‌چیز به اندازه‌یِ خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست.

 

این ادعای اسپینوزا حاوی معانی زیر است:

مذهب = خرافات

مذهب = اسباب خرپروری و سواری کشی

مذهب در خدمت طبقات حاکمه است. 

مذهب بهترین دستیار طبقات حاکمه و بدترین دشمن توده است.

 ۱

مذهب = خرافات

 

خرافه جا زدن مذهب

دال بر آن است که اسپینوزا کمترین خبری از مذاهب ندارد.

مذاهب قدمت چند هزار ساله دارند.

انبیاء

معماران روح و یا شعور جوامع قدیم بوده اند

و

کتب مقدس

آثاری فقهی، اساطیری، هنری، استه تیکی، اروتیکی، اتیکی (اخلاقی) و غیره 

بوده اند.

جا زدن انبیاء به عنوان خرافاتی و رمال

و

خرافه نامه قلمداد کردن شاهکارهایی از این قبیل

کمترین ربطی به پژوهش جدی ندارد.

 

انبیاء و کتب مقدس

باید تحلیل مارکسیستی شوند و نه تحقیر خرکی.

 

۲

 مذهب = اسباب خرپروری و سواری کشی

 

همراه با مذاهب

خرافه نامه های فراوانی وجود داشته اند که اثری از آنها باقی نمانده است.

مذهب فرمی از شعور است.

مذهب

نتیجه نفی دیالک تیکی شعور هنری و اساطیری است.

مذهب

روح جامعه بی روح است.

مذهب

شعور جامعه بی شعور است.

مذهب

به

 مسئله اساسی فلسفه

 راه حل ایدئالیستی ارائه می دهد:

یعنی

روح و شعور را مقدم بر ماده و وجود می داند.

از این رو،

مذهب شعور وارونه و پا در هوا ست.

برای رفع وارونگی هر چیز وارونه 

باید ان را وارونه کرد:

یعنی

به

 مسئله اساسی فلسفه

باید راه حل ماتریالیستی ارائه داد.

یعنی 

تقدم ماده بر روح و یا تقدم وجود بر شعور

را

باید 

با استدلال تجربی و علمی و منطقی اثبات کرد.

آلترناتیو و بدیل بهتر برای همه مذاهب 

مارکسیسم است و بس.

 

مذهب

ضمنا

دیالک تیکی از آه و افیون است:

مذهب

هم

امید می دهد و به مقاومت و مبارزه فرار می خواند (آه)

و

هم

تخدیر و سست و نومید می کند و به تسلیم فرا می خواند (آفیون)

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر