۱۴۰۲ شهریور ۲۳, پنجشنبه

درنگی در فرمایشات آنتونیو گرامشی (۷)

 
 
آنتونیو گرامشی
(۱۸۹۱ ـ ۱۹۳۷) 
 
 
مارکس ما

نويسنده: آنتونیو گرامشی
برگردان: پارسا نیک جو

درنگی 

از  

یدالله سلطانپور

 

مارکس
نه واضع آیینی معرکه و محشر بود، 
نه پیامبری که ما را با آیاتی سرشار از دستورهای مطلق و بی قید و شرط، ارزش های بی چون و چرا، 
و
 مقولاتی کاذب و ورای زمان و مکان، 
ترک کرده باشد. 
 
تنها دستور و ارزش بی قید و شرط او:
 “کارگران جهان متحد شوید” بود.
 
من ـ زور گرامشی از «مقولات کاذب و ورای زمان و مکان» چیست؟

اصلا
مقوله به چه معنی است؟

مقوله
به عام ترین مفهوم در رشته علمی، فنی، فلسفی و هنری و استه تیکی و اتیکی  معینی اطلاق می شود.

مثال:
فرم و محتوا
از عام ترین مفاهیم فلسفی اند.
یعنی 
مقولات فلسفی اند.

مثال دیگر:
ماده و روح

از عام ترین مفاهیم فلسفی اند.
یعنی 
مقولات فلسفی اند.
 
اگر کلیه چیزها و پدیده ها و روندها و سیستم های مادی و فکری را تجرید کنیم، 
به مقولات ماده و روح  و یا وجود و شعور می رسیم.

مثال:
اگر از سنگ و شن و ماسه و گچ و در و پنجره و درخت و ذره و ستاره و کهکشان و گل و بلبل و گاو و خر تجرید به عمل آوریم،
یعنی همه مشخصات منحصر به فردشان را دور اندازیم و وجه مشترک شان را عمده کنیم،
مثلا 
عینیت شان را،
 واقعیت شان را، 
محسوس و ملموس و مرئی بودن شان را 
برجسته و عمده کنیم،
به مقوله ماده و یا وجود می رسیم.

وقتی گرامشی از « مقولات کاذب و ورای زمان و مکان، » دم می زند،
دست خود را رو می کند.
 
یعنی 
اصلا
نمی داند که مقوله به چه معنی است.
 
من ـ زور از کاذبیت مقولات چیست.
 
من ـ زور از زمانی ـ مکانی و یا ماورای زمان ـ مکانی بودن مقولات چیست؟

یکی از مضرات هارت و پورت توخالی همین است.

بدین طریق
نسبیتی وارد سیستم مفهومی و مقولتی (سیستم مقولات فلسفی و اقتصادی ـ سیاسی و سوسیولوژیکی و پسیکولوژیکی و سیاسی و هنری) مارکسی و مارکسیستی می شود.
 
بدین طریق
خواننده و شنونده و پیرو گرامشی
خر می شود و خیال می کند که مقولات مارکسی و مارکسیستی
چیزهای بیهوده ای اند و به هیچ دردی نمی خورند.
 
مثل برخی از خران و خردستیزان که تفکر مفهومی را با واژه بازی عوضی می گیرند.
 
در حالیکه بدون فراگیری دقتمند و وسواسمند  تعریف مفاهیم و مقولات مارکسیستی،
تفکر علمی و فلسفی و فهم حرف های علما و فلاسفه محال است.

کسی که معنی مقولات مثلا وجود و شعور (ماده و روح)، سوبژکت و اوبژکت، فرم و محتوا، پدیده و ماهیت، گسست و پیوست، کمیت و کیفیت و غیره را نمی داند،
اصلا نمی تواند فلسفی بیندیشد.
 
یعنی
مادام العمر
دهاتی واره می ماند.

چنین خری
برای بیان خرافه ای
دهها صفحه مطلب می نویسد.

مطالب مطبوعات احزاب کم و نیست کنونی
جز این نیستند.
روده درازی های توخالی اند و بس.
 
مفاهیم و مقولات
آجرهای اساسی عمارت افکارند
و
تحقیر آنها 
هم خطرناک است و هم خرپروانه.
 
بی اعتنا به ماهیت و نیت گرامشی ها.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر