۱۴۰۲ شهریور ۲۴, جمعه

درنگی در دون ژوان در جهنم اثر «برنارد شاو» (۲۰)

 

ابراهيم گلستان

درنگی

از

مسعود بهبودی


 

دون ژوان به شیطان:
دوستان تو
اندیشمند نیستند، عقیده به عاریت گرفته اند.
 
دوستان شیطان به نظر برنارد شاو،
 اهل تفکر نیستند، اهل عاریه گرفتن اند.

مگر تفکر ریطی به باور به عاریت دارد؟
 
خود باور به عاریت
مگر مبتنی بر تفکر نیست.
خر که به چیزی عقیده ندارد.
 
۲
دون ژوان به شیطان:
دوستان تو
ترقی طلب نیستند، طبل های مطنطن اند.
 
دوستان شیطان به نظر برنارد شاو،
طبل های توخالی اند.
اهل هارت و پورت اند.
 
یعنی درونمایه ای ندارند.
 
داشتن درونمایه که حتما نباید به معنی ترقی طلب بودن باشد.
 
ضد دیالک تیکی ترقی طلب بودن، مرتجع بودن، یعنی واپسگرا بودن است.
 
۳
دون ژوان به شیطان:
دوستان تو
قوه خیال ندارند، خرافات دارند.
 
دوستان شیطان به نظر برنارد شاو،
محروم از قوه تخیل اند.
 
چنین چیزی بعید است.
تخیل
مشخصه طبیعی و غریزی هر کس و همه کس است.
فرق هم نمی داند از دوستان شیطان باشد و یا از دشمنان شیطان.
 
ضد محرومیت از قوه تخلیل که داشتن خرافات نیست.
ضد خرافات، علم است و نه خیال.
خیالات
عمدتا خرافی اند و نه علمی.
 
۴
دون ژوان به شیطان:
دوستان تو
عدالت نمی کنند، تلافی می کنند.
 
سطح فکری برنارد شاو و یا گلستان،
تأسف انگیز است:
ضد تلافی کردن، جبران کردن است و نه عدالت کردن کذایی.
 
تلافی 
یعنی به ازای ضرر و صدمه ای که از کسی می خوری، ضرر و صدمه ای به او برسانی.
جبران
یعنی به ازای حمایت و کمکی که از کسی دریافت می کنی، حمایت و کمکی به او برسانی.
 
عدالت 
یعنی
داد
که
ضد ظلم و یا بیداد است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر