۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۵, چهارشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۴۶۵)

  Keine Fotobeschreibung verfügbar.

میم حجری



۵۹۵۱

سنگ سخنگو

احترام به تفاوت اندیشه،
همیاری و تلاش مشترک در راه تحقق آزادی


سگ سخن جو

 

این شعار مد روز هم امپریالیسم است
هم
حزب توده
هم
رضاشاه دوم

تفاوت در اندیشه
وحدت در عمل

این شعار
ضد مارکسیستی و عوام فریبانه است
چون دیالک تیک تئوری و پراتیک را نفی و انکار میکند.
بدون وحدت نظر
یعنی بدون انتقاد از نظرات دیگر
اصلا نمی توان به همکاری و همیاری پرداخت و به وحدت عمل رسید
ضمنا
با هر ننه قمر که نمی توان همکاری و همیاری کرد.
علاوه بر این
منظور از آزادی چیست؟
پیش شرط کسب آزادی چیست
اگر روشنگری و آگاهی نیست؟

۵۹۵۲

سنگ سخنگو

 
نصرت رحمانی

بگذار هرچه نمی‌خواهند
بگوییم
بگذار هرچه نمی‌خواهیم
بگویند
باران که بیاید
از دست چترها
کاری برنمی‌آید
ما اتفاقی هستیم
که افتاده‌ایم.


سگ سخن جو

 

نصرت رحمانی شاعر ماهری است.
جهان بینی اش اما ارتجاعی است.
سؤال این است که منظور نصرت از «آنها و ما» کیانند؟
کیانند که نصرت با آنها درافتاده است؟
ضمنا
چرا و به چه دلیل چترها در مقابل باران هیچکاره اند؟
علاوه بر این
پیدایش نصرت ها و احمدها و ال احمدها و احمدی نجات ها
نه تصادفی
بلکه قانومند و ضرور بوده است
تصادف = فقط فرم جامه عمل پوشی ضرورت و یا جبر


۵۹۵۳

سنگ سخنگو

از تصادف دوابر باران تولید میگردد و از برخورد دو احساس ... اقیانوسی بیکران ، و همه را در احساس بهم پیوسته ما غرق خواهدکرد
حریف


سگ سخن جو

 

۱
از تصادم دو ابر.
یعنی از برخورد دو ابر.
تصادف با عرض پوزش پیشایپش
معنی دیگری دارد.

۲
از تصادم دو ابر
رعد و برق تشکیل می یابد و نه باران

۳
ابر = بخار آب
باران = تقطیر بخار در اثر سرما

۴
اقیانوس هم نه از برخورد دو احساس
بلکه از بارش بی پایان باران تشکیل شده است
باران = آب
هر مولکول آب = ترکیب یک مولکول هیدروژن با نیم مولکول اکسیژن = H2O

۵۹۵۴

سنگ سخنگو

 
سیوگانف ریاضی دان است. 

در جایی از این کتابش از نژاد روس حرف زده است. 

نژاد مفهوم بیولوژیکی است و نه مفهوم سوسیولوژیکی. 

نژاد در طول تاریخ بشری به طبقه تبدیل شده است. 

شیری بهتر است ادبیات حزب توده را به روسی ترجمه کند و نه برعکس

۵۹۵۵

سنگ سخنگو

نصرت = هدایت در عرصه شعر. 

شیره ای و هروئینی بوده 

مثل احمدها و آل احمدها

۵۹۵۶

سنگ سخنگو

ممنون. 

سؤال این است که چرا به میر حسین رأی می دهند 

مش محمود از صندوق در می آید؟ 

ترامپ هنوز هم معترض است.

 ۷۴ میلیون نفر به او رأی داده اند، 

باز هم از صندوق با دین بیرون آمده و نه بی دین. 

دلیل چیست؟
 

۵۹۵۷

سنگ سخنگو

نه خلقتی وجود دارد و نه خالقی که داور شود و سوت ختم بازی را بزند. 

توده 

خدا ست. 

تازه اگر خدای خدایان نباشد.

۵۹۵۸

سنگ سخنگو
اگر هیچ باشد جامه کلام نمی پوشد. 

وطن چیست؟ 

فرض کنیم فلسطینی ها کشور خاص خود را تشکیل دهند. 

در ان صورت توده فلسطینی که صاحب وطن نمی شود. 

خیلی ها در خیلی جاها وجبی از خاک وطن برای مردن حتی ندارند. 

وطن چیست؟

۵۹۵۹

سنگ سخنگو

مگر می شود به همه احترام گذاشت؟ 

مگر همه به تو احترام می گذارند؟

۵۹۶۰

سنگ سخنگو

۲۷ میلیون نفر جان باخته اند.

 ۱۰۰ میلیون نفر علیل گشته اند. 

زمین سوخته بر جای مانده است

 اکنون

 بعضی ها از بعضی ها رهبر کبیر می سازند. 

استالین شبیه نورالدین کیانوری بوده: 

استالین گول نازی های نازی آباد را خورد 

و 

نورالدین 

گول فوندامنتالیست های جانی آباد را. 

عقل که نباشد جان در عذاب است

فاشیسم را با تانک و توپ نمی توان نابود ساخت. 

فاشیسم ایده ئولوژی است. 

ایده ئولوژی را در مصاف ایده ئولوژیکی می توان نابود ساخت

۵۹۶۱

سنگ سخنگو

عیب حیره نه در تسلط بر زبان، بلکه در چیز دیگری است.

۵۹۶۲

سنگ سخنگو

 
فلاسفه تاکنونی
جهان را
فقط
تفسیر کرده اند،
اکنون نوبت به تغییر جهان رسیده است.
مارکس


سگ سخن جو

 

چرا و به چه دلیل مارکس به این نتیجه رسیده است؟
مگر فلاسفه سابق فقط جهان را تفسیر کرده اند؟
روبرت اون
طرح مادی جمع و جوری از جامعه سوسیالیستی تشکیل داده بود .

۵۹۶۳

سنگ سخنگو

تار و پود ترانه مرا ببوس

  سرشته به خرافه است.

 اگر متنش پیاده شود، می توان تحلیلش کرد. 

درد این است که محتوای این ترانه به یکی از افسران حزب نسبت داده شده است

۵۹۶۴

سنگ سخنگو

 سوسیالیست های اوتوپیکی فقط مبلغ ایده نبوده اند. 

مارکس هم می دانست. 

دلیل صدور این حکم توسط مارکس و انگلس کشف چیزی است که قبلا ناشناخته بوده است. 

این سخن مارکس در تزهایی راجع به فویرباخ تبیین یافته است. این کشف مهم آنها چیست که به صدور چنین حکمی منجر می شود؟


۵۹۶۵

سنگ سخنگو

جوهر این تزها کشف مهم آنها ست: 

سوبژکتیویته. 

سوبژکت تاریخ در عصر سرمایه داری کیست؟ 

مارکس و انگلس ضمنا به کشف سوبژکت تاریخ در زمانه خود نایل آمده اند که تغییر جهان 

کار و حتی رسالت آن است. 

مانیفست هم با شعار مربوطه مزین شده است. 

پرولتاریای جهان متحد شوید

۵۹۶۶

سنگ سخنگو

داوگینز و دار و دسته اش کمترین اعتنایی به حقیقت ندارند. اصلا نمی دانند که اخلاق چیست.

۵۹۶۷

سنگ سخنگو

قدسی قاضی نور
نمی دانم من اهلی تو شده ام
یا تو اهلی من؟


سگ سخن جو

 

این سؤال قدسی
حاوی اندیشه ای عظیم است که
خود قدسی
بیشک
از عظمتش بی خبر است.

چون این اندیشه تعمیم پذیر است
و فقط در رابطه فرد و گربه خلاصه نمی شود
چرا و چگونه تعمیم پذیر است؟

۵۹۶۸

سنگ سخنگو

تاریخ و معلمینش

معلمین تاریخ طوطی وش اند
و
از تنها چیزی که خبر ندارند
تاریخ است.
نیاکان ما دهها هزار سال در برابری و خواهری و برادری و هارمونی زیسته اند:
کمون اولیه که فاز آخرش
۲۰ تا ۳۰ هزار سال طول کشیده است.
بعد جامعه طبقاتی برده داری تشکیل شده است و در ان احال قلیتی که در ناز و نعمت به سر برده خیلی خوب بوده است.
فقط حال اکثریت برده بد بوده است که در ذلت ب هسر برده اند.
این روند و روال در جوامع فئودالی و سرمایه داری و حتی به اصطلاح سوسیالیستی کماکان ادامه دارد.
حال اقلیتی خوب است و حال اکثریتی بد.
فقط بایید چشم بینا داشت و دید.

۵۹۶۹

سنگ سخنگو

 
هنر خطاطی هنری فئودالی و ضد عقلی و ضد فکری و ضد فرهنگی است.
هنری بی محتوا ست.
فرمالیسم محض است.
وسیله ای برای تخریب خانه خرد و اندیشه به ترفند تهذیب فرم است.


۵۹۷۰

سنگ سخنگو

در مجلسى از  ژولیده نیشابوری  پرسیدند، میتوانی فی البداهه شعری بگویی که ده تا کلمه " *دل* " در آن باشد و هرکدام معانی مختلفی داشته باشند؟
ژولیده رباعی زیر را در همون مجلس سرود:
ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ، ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮ، ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟
ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ..


سگ سخن جو

 

ایراد قضیه کجا ست؟

۵۹۷۱

سنگ سخنگو

به قول خودتان ایده ئولوژی «به گروه هاو طبقات اجتماعی» تعلق دارد. 

سرمایه داری که گروه و طبقه نیست. 

سرمایه داری چیست؟


۵۹۷۲

سنگ سخنگو

شیدان وثیق

امروزه، با رشد بنیادگرایی و ترورریسم اسلامی و در مقابله با آن‌ها با رشد نژاد‌پرستی و خارجی‌ستیزی، معنای لائیسیته، آن گونه که در اوایل سده‌ی بیست میلادی تعریف و تبیین گردید و ما در زیر در سه اصل فرموله‌اش می‌کنیم، دستخوش اختلاف و مجادله در محافل سیاسی، اجتماعی، روشنفکری و دانشگاهی شده است.

سگ سخن جو

 

 کاری که شیدان در این جمله می کند
همان کار رایج در رسانه های امپریالیستی است.
نوعی واژه بازی شبه اسکولاستیکی است.
مثلا بحث مفصلی راجع به واژه های چپ و راست راه می اندازند و شنونده و خواننده دست خالی می آید و دست از پا درازتر بر می گردد.
شیدان در قالب تنگ و واژه ی لائیسیته جامعه را خواه و ناخواه حلاجی می کند.
فوندامنتالیسم و فاشیسم در قالب تنگ لائیسیته اصلا قابل بحث نیستند.
عظمت و اهمیت مفاهیم ماتریالیسم تاریخی همین جور جاها آشکار می گردد.
ما نباید اسیر فرم چیزها و پدیده ها شویم.
فوندامنتالیسم به اصطلح اسلامی همشیره فاشیسم است:
فوندامنتالیسم به اصطلح اسلامی
فاشیسم اشرافیت فئودال و روحانی است.
اگر نیچه بورژوازی در حال نزع را شیر می کرد و به جنگ پرولتاریا گسیل می داشت
فوندامنتالیسم به اصطلح اسلامی اشرافیت فئودال و روحانی و خرده و کلان بورژوازی سنتی ـ بازاری را شیر میکند و به جنگ بورژوازی مدرن و پرولتاریا می فرستد (نه شرقی ـ نه غربی)
فوندامنتالیسم همانقدر مذهبی و اسلامی است که نازیسم و فاشیسم مسیحی بوده اند.
هر
دو مذهب را و حتی سوسیالیسم را آلت دست قرار داده اند تا توده های عقب مانده از قافله روشنگری را به جهنم رهنمون شوند و جامعه طبقاتی را به هر قیمی حفظ و تحکیم کنند

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر