۱۴۰۰ اردیبهشت ۳۱, جمعه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۴۸۸)

Ist möglicherweise ein Bild von Kind und Kopftuch

  میم حجری


۶۳۶۸

سنگ سخنگو

دست راستی ها مگر قرار است که طرفدار خلق ستمدیده یهود باشند؟
این جلادان ۶ میلیون شهروند یهودی و کمونیست و کولی را در داخل رایش سوم

و

۶۰ میلیون روس و فرانسوی و لهستانی و غیره را در خارج از رایش سوم کشته اند.

۶۳۶۹

سنگ سخنگو

نه. 

توده خردگراتر از روشنقکران پرمدعا ست. 

پروردگار خود ما توده است. 

ما سگ توده ایم که اهلی مان کرده است.

۶۳۷۰

سنگ سخنگو

ممنون. 

ایرادش در چیز دیگری است. 

ایرادش در دزدی از صندوق دولت است.


۶۳۷۱

سنگ سخنگو

اولا خانواده مربی پسران و دختران نیست. 

مربی کیست؟

۶۳۷۲

سنگ سخنگو

"چگونه می توانیم نسل جدید را قانع کنیم که آموزش کلید موفقیت است
در حالیکه با تحصیل کرده های فقیر و دزدهای ثروتمند احاطه شده ایم."
حریف


سگ سخن جو

 

جملات انتزاعی و کلی
بیشتر به درد عوامفریبی می خورند و نه به درد روشنگری.
با مفهوم نسل نمی توان اندیشید و به درک و توضیح مسئله ای نایل آمد.
نسل کهنه و یا نو
جمع همگونی نیست.
در این نسل هم توده مولد و زحمتکش قرار دارد و هم اعضای طبقات حاکمه انگل و بهره کش.
آموزش انتزاعی هم وجود ندارد.
آموزش
هم میتواند اسباب خوداندیشی و دانایی باشد و هم اسباب ازبر کردن مشتی دانش مرده و طوطی وشی.
موفقیت هم باید جامه مشخص بپوشد تا درک شود.
موفقیت فردی ویا کلکتیو؟
تحصیلکرده می تواند گلیم خویش را بهتر از بیسواد از امواج زندگی به در ببرد.
ضد تحصیلکرده 

 بیسواد است و نه دزد.
دلیل فقر تحصیلکرده ها
طبقاتی است و نه تحصیلاتی.
فقیرند
به این دلیل که از سپاه توده اند و نه از اقلیت طبقه حاکمه.
منبع و منشاء انباشت ثروت و سرمایه
نه علم و جهل
بلکه استثمار است.
ثروت و سرمایه از آسمان نازل نمی شود.
از سفره این و آن غارت می شود.

۶۳۷۳

سنگ سخنگو

معیار کمونیست بودن چیست؟ 

مثلا خود فرهاد کمونیست است؟ 

معیار چیست؟

۶۳۷۴

سنگ سخنگو

از فراز شانه هایت
رنگین کمانی را می شد دید
به روزگاری
از پس بارانی سنگین

دریغا
سیلاب بهانه به هجرت داد

شانه های تو
توان این همه سنگینی نداشت

نگابدرقه ی راهت کردی.
شهناز هماپور


سگ سخن جو

 

معنی تحت اللفظی:
روزی روزگاری پس از بارانی شدید
از روی شانه هایت می شد رنگین کمانی را تماشا کرد.
سیلاب بهانه ها رنگین کمان را (؟) و یا حریف را (؟) دور ساخت.
چون شانه های تو توان تحمل این بار سنگین را نداشت؟
منظور رنگین کمان است ویا قطرات باران؟
رنگین کمان از فراز شانه های حریف نمودار بود.
باری بر دوش کسی نبود.
نگابدرقه به چه معنی است؟

۶۳۷۵

سنگ سخنگو

قضیه برعکس است. 

انسان در ۵۰ ـ ۶۰ سالگی توان تفکر کسب میکند.

۶۳۷۶

سنگ سخنگو

یکی از هنرهای طبقات حاکمه 

قهرمان سازی از هر ننه قمر است

۶۳۷۷

سنگ سخنگو

مگر طویله امروز شورایی نیست. 

پس شورای نگهبان چیست؟ 

شورای نظارت بر قانون چیست؟
 

۶۳۷۸

سنگ سخنگو

 
سازندگان قهرمانان کیانند؟


۱
قهرمان ها را طبقات حاکمه می سازند.


الف
یا
طبقات حاکمه نشسته بر اریکه قدرت می سازند.
مثلا حریفی را اعدام می کنند.
یا
حریفی را جایزه باران می کنند.
بعد
آثار حریف را تبلیغ و تکثیر و توزیع می کنند تا کسب شهرت کند و شاعر ملی و حتی بین المللی شود.


ب
یا
طبقات حاکمه منتظر نشستن بر اریکه قدرت می سازند:
یکی از این طرق
ایدئالیزاسیون اعدام و حبس و حصر و تبعید حریفی است.
بدین طریق رهبر آتی خلایق
پیشایپش تعیین می شود و در اب نمک نهاده می شود.
آخوند مرتجعی بدین طریق به مقام امامی ارتقا می یابد.
حریفی در صورت سقوط طبقه حاکمه مقتدر از آب نمک بیرون اورده می شود و بر تخت نشانده می شود.


پ
ترفند و طریق دیگر
سوء استفاده از تصادفات است:
مثلا حریفی در رودی غرق می شود و لاشخوری از طبقه حاکمه فئودال و روحانی
مرگ او را به گردن ساواک می اندازد و حریف مغروق یکشبه به قهرمان نامورتر از رستم
استحاله می یابد
 

ت
گاهی
مغلوبین تاریخ
با قهرمان سازی از شهیدی
از طبقات حاکمه غالب
انتقام می گیرند.
آنقدر شهادت حریف را پر و بال می بخشند
که
طبقه حاکمه غالب
منفور خاص و عام می شود
و
حریف مغروق
به الگو و سرمشقی مبدل می شود تا خلایق به پیروی از او جناحی از طبقه حاکمه را براندازند و جناح چه بسا مرتجع تری را به قدرت رسانند.
بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز دارد.


۶۳۷۹

سنگ سخنگو

دلایل پرهیز از هماندیشی:
١ . نمی شناسمشون
۲ . بحث با آنها آب در هاون کوبیدن است.


سگ سخن جو

 

 ممنون

درد
دقیقا همین جا ست
که
به
درد سری
برای خیلی ها مبدل شده است.
بحث کردن همان و مادام العمر بلاک شدن و طرد شدن همان.

بدون هماندیشی با کسی
(خواه هماندیشی بیواسطه و خواه هماندیشی باواسطه)
شناخت او محال است.

بهترین شناخت در روند هماندیشی میسر می شود.
به همین دلیل
عوامفریبان دم به تله هماندیشی نمی دهند تا شناخته نشوند.
یا شروع به تأیید و تشکر و تعارف و تحسین و تجلیل الکی می کنند ویا دشنام می دهند، تهدید می کنند، خط و نشان می کشند:
«دیگر زیر مطلب من کامنت نگذار ای جاسوس فلان و وابسته بهمان.»

اگر نمی شناسیشان و هماندیشی نکرده ای
از کجا می دانی که بحث با آنها بیهوده است و ضمنا رفرمیستند؟
اصلا از کجا معلوم است که کسی معنی رفرمیسم را در این واویلا بداند.
رفرمیسم چیست.
ضد رفرمیسم در جمکران شده اصولگرا.
اصولگرا به چه معنی است؟
همان جزمگرا (دگماتیست) است؟
ما با تحریف مفاهیم فلسفی در جماران و جهان سر و کار داریم.
بگذار از خود بپرسیم
که
رفرمیسم چیست و ضدش چیست؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر