۱۴۰۰ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۹)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)

 

آنک آنک کلبه ای روشن

روی تپه، روبروی من

در گشودندم

مهربانی ها نمودندم

 

·    معنی تحت اللفظی:

·    در روی تپه روبروی من کلبه ای روشن است.

·    در به رویم باز می کنند و با مهربانی پذیرا می شوند.

 

۱

·    اکنون راوی حماسه با صراحتی بی چون و چرا معرفی می شود:

·    شاعر نه تماشاچی صرف و نقال منفعل، بلکه شرکت کننده فعال در روند تبیین حماسه است.

·    شاعر نه مفسر صرف و حکیمی طراز کهن، بلکه سوبژکتی کنشگر و فیلسوفی طراز نوین است:

·    این ضمنا اثبات تجربی صحت تئوری رهائی سیاوش است:

·    نشانه ها به رهیابی و رهائی منجر شده اند:

 

بر نمی شد گر ز بام کلبه ها دودی

یا که سوسوی چراغی، گر پیامی مان نمی آورد،

رد پا ها گر نمی افتاد روی جاده ها لغزان،

ما چه می کردیم در کولاک دل آشفته دمسرد؟

 

۲

آنک آنک کلبه ای روشن

روی تپه، روبروی من

در گشودندم

مهربانی ها نمودندم

 

·    این بند شعر، تأییدی بر حدس ما ست:

·    با این بند شعر، دیالک تیک دود و سوسو و پناهگاه امن تأیید و دیالک تیک نشانه ها ـ رهیابی ـ رهائی به شکل دیالک تیک ردپاها ـ رهیابی ـ کلبه بسط و تعمیم می یابد و سوبژکت رهرو گیر افتاده در مهلکه برف و بوران بطور منطقی و تجربی از مرگ حتمی رهائی می یابد و در کلبه ای روشن به رویش باز می شود.

 

زود دانستم که دور از داستان خشم برف و سوز

در کنار شعله ی آتش

قصه می گوید برای بچه های خود، عمو نوروز:

 

·    معنی تحت اللفظی:

·    به محض گشایش در، دریافتم که در ورای توفان خشمناک برف و بوران سوزناک سرما، در کنار شعله آتش، عمو نوروز به کودکان خود قصه می گوید. 

 

۱

·    سیاوش بدین ترفند هم زمینه سوبژکتیو لازم را برای نقل حماسه فراهم می آورد و هم محیط نقل حماسه را تصور و تصویر می کند:

·    خواننده اکنون می فهمد که در توفان برف و بوران سرما در کنار آتش قصه ای نقل می شود.

·    بدین طریق سیاوش به مثابه سوبژکت رهائی یافته از مهلکه مرگ، خواننده و شنونده را نیز با خود وارد کلبه روشن و سرشار از مهربانی و گرما می کند.

 

۲

زود دانستم که دور از داستان خشم برف و سوز

در کنار شعله ی آتش

قصه می گوید برای بچه های خود، عمو نوروز

 

·    سیاوش ضمنا خواننده را با چندین دیالک تیک عینی آشنا می سازد:

 

الف

·    سیاوش دیالک تیک داخلی و خارجی را به شکل  دیالک تیک درون گرم و روشن و مهربار و برون سرد و تاریک و مرگبار بسط و تعمیم می دهد:

·    رهائی در فلسفه سیاوش به شکل گذار از عالم برف و سرما و تاریکی به عالم گرما و مهربانی و روشنایی تبیین می یابد.

 

·    این ولی بسط و تعمیم کدام دیالک تیک عام است؟

 

ب

·    این بسط و تعمیم دیالک تیک طبیعت و جامعه است:

·    این به معنی گذار سوبژکت از عالم تنهائی به عالم همبائی است.

·    این ضمنا به معنی تفهیم ترفند رهائی از طریق خروج از تنهائی و ورود به همبائی است:

·    به معنی خروج از انفراد و فردگرائی و ورود به اجتماع و جمعگرائی (همبستگی)  است.

·    این به معنی تبیین ضرورت تشکل طبقاتی است.

 

·    شاید خود شاعر به این ظرافت ها وقوف کامل نداشته باشد.

·    انعکاس واقعیت عینی در آئینه ضمیر انسان ها و بویژه  هنرمندان روندی فوق العاده بغرنج و شورانگیز است.

 

ت

زود دانستم که دور از داستان خشم برف و سوز

در کنار شعله ی آتش

 

·    سیاوش در این بند شعر ضمنا مقوله آتش را با محتوای واقعی ـ عینی ـ استه تیکی ـ هنری هنگفتش در مزرع خاطر خواننده و شنونده نشا می کند:

 

پ

·    آتش مهمترین وسیله تولید بوده است و کشف آتش مهمترین گام در زمینه غلبه انسان بر طبیعت.

·    شاید بتوان گفت که کشف و حفظ آتش در گذار بنی بشر از عالم حیوانی به عالم انسانی نقش تعیین کننده ای داشته است.

·    شاید یکی از دلایل تأکید مبرم سیاوش و سایه بر آتش ـ چه آگاهانه و چه خودپو ـ به همین دلیل بوده است.

·    آتش یکی از مقولات مرکزی در شعر سایه است.

·    سایه تلاش وافر و همه جانبه در جهت تئوریزه کردن استه تیکی ـ هنری مقوله آتش به خرج داده است.

 

ث

·    آتش اما در حماسه آرش یکی از مقولات دیالک تیکی مهم سیاوش است:

·    سیاوش دیالک تیک طبیعت بی رحم و جامعه مهربان را به شکل دیالک تیک برف و بوران و سرما و یخبندان و آتش بسط و تعمیم می دهد و ضمنا در مقوله آتش گرما و روشنائی و مهربانی و رهائی و زندگی را تجرید می کند.

·    ما باید در روند تحلیل حماسه آرش به محتوای غنی و غول آسای مقوله آتش پی ببریم.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر