۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۴, جمعه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) اصل هویت (۲)

 Die vielen Facetten in uns

 پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

شین میم شین

 

·    اگر چه در فلسفه یونان باستان، اصل هویت به طور صریح فرمولبندی نشده، اما علیرغم آن می توان نظریات ماهیتا متفاوتی را در باره مفهوم هویت پیدا کرد:

۱

هراکلیت

 (۵۵۰ ـ ۴۸۰ ق. م.) 

فیلسوف ماقبل سقراطی یونان

 

·    هراکلیت هویت را به شرح زیر تلقی می کرد:

 

۱

·    به مثابه وحدت دو شقه

 

۲

·    به مثابه هویتی که آبستن تفاوت است.

 

۳

·    به مثابه هویت متحرک و تضادمند.

 

۲

پارمنیدس

 

·    پارمنیدس ـ بر خلاف هراکلیت ـ تنها به وجود «وجود لایتغیری» باور دارد که حاوی مشخصات زیر است:

 

۱

·    ابدی است.

 

۲

·    مطلق و عاری از تفاوت است.

 

۳

·    در هویت (یکسانی) با خویشتن خویش است.

 

۴

·    شدن به نظر پارمنیدس به معنی امکان ناپذیری توسعه است.

 

۳

ارسطو

(۳۸۴ ـ ۳۳۲ ق. م.)

 

۱

·    ارسطو جنبه منطقی هویت را عمده می کند:

·    او بر بنیان اصل منطقی قانون تناقض ممنوع، شرط ضرور تفکر درست را در آن می داند که هر مفهوم موجود در هر قضاوت و یا استنتاج تنها به معنی واحدی و یا به معنی ثابتی مورد استفده قرار گیرد.

·    (این نقطه نظر ارسطو خیلی اندیشیده، سنجیده و رهگشا ست. مترجم)

·    (قانون تناقض ممنوع، به قانون منطق صوری اطلاق می شود که ارسطو فرمولبندی کرده و بنا بر آن، احکام متناقض نمی توانند حقیقی باشند.

·    «حکم الف و نفی آن نمی توانند هر دو همزمان حقیقی باشند.» 

·     مثال:

·    حسن سیاه پوست است.

·    حسن سفید پوست است. مترجم)

 

·    مراجعه کنید به قانون تناقض ممنوع  

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر