۱۳۹۸ فروردین ۶, سه‌شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۵)

  


شین میم شین
 
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.


شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۱ ـ ۱۵)

۱
 مکن، تا توانی دل خلق ریش 
و گر می کنی، می کنی بیخ خویش

معنی تحت اللفظی:
حتی المقدور
بر خلق ستم روا مدار
اگر ستم روا داری، تبر بر ریشه خودت فرود می آوری.

چرا و به چه دلیل
سعدی به این نتیجه می رسد؟

چرا باید ستم طبقه حاکمه بر توده
نوعی خودستیزی باشد؟

۲
مکن، تا توانی دل خلق ریش 
و گر می کنی، می کنی بیخ خویش

دلیل این نظر سعدی
در
بیت قبلی
تبیین یافته است:

رعیت درخت است، اگر پروری،
به کام دل دوستان، بر خوری

اگر کسی درختی را براندازد،
قاعدتا و منطقا و تجربتا
از میوه های درخت بی نصیب خواهد ماند.

اگر رعایا ستم ببینند و یاغی شوند
و
یا
پا به فرار بگذارند،
اقتصاد کشاورزی کشور
مختل خواهد شد
و
طبقه حاکمه
به عوض درو کردن خرمن زحمات رعایا
باد درو خواهد کرد.

۳
مکن، تا توانی دل خلق ریش 
و گر می کنی، می کنی بیخ خویش

سؤال

در قاموس سعدی
جامعه فئودالی
بر
دیالک تیک ر  و اشرافیت
استوار است
و
نقش تعیین کننده
در این دیالک تیک از آن ر  است.

اگر رعیت ستم ببیند و فرار کند،
دیالک تیک ر  و اشرافیت
از هم خواهد گسست
و
اشرافیت
خانه خراب خواهد شد.

جواب

در قاموس سعدی
جامعه فئودالی
بر
دیالک تیک رعیت و اشرافیت
استوار است
و
نقش تعیین کننده
در این دیالک تیک از آن رعیت است.

اگر رعیت ستم ببیند و فرار کند،
دیالک تیک رعیت و اشرافیت
از هم خواهد گسست
و
اشرافیت
خانه خراب خواهد شد.

۴
اگر جاده ای بایدت مستقیم
ره پارسایان، امید است و بیم

معنی تحت اللفظی:
اگر دنبال راه راست می گردی،
راه پارسایان
را
در پیش بگیر.

راه پارسایان
راهی
مبتنی بر امید و بیم است.

۵
اکنون ماهیت طبقاتی خود سعدی
روشن می شود:
طبقه حاکمه انگل و استثمارگر
به
فتوای فقیه شیراز
باید
از
 سویی
به
توده مولد و زحمتکش
وعده و وعید و امید دهد
و
از
سوی دیگر
باید
بترساند.

مثلا
رعیت گردنکشی
را
به بهانه ای گردن زند
تا
رعایا
درس عبرت بگیرند و «به داده، رضا دهند.»

همان رعیتی که پایه و اساس و بیخ سلطنت بود
و
ستم بر آن
نوعی خودستیزی بود،
باید در منگنه دیالک تیک بیم و امید به سر برد.

چرا و به چه دلیل؟

دلیلش
را
سعدی
طبق معمول
پیشاپیش
ابراز داشته است:

رعیت درخت است، اگر پروری،
به کام دل دوستان، بر خوری

ثمره کار کمرشکن رعایا
بسان ثمره درخت
عمدتا
نصیب طبقه حاکمه می شود
و
نه
نصیب خود و خانواده اش.

این به معنی وقوف بی چون و چرای سعدی
به
استثمار توده مولد و زحمتکش
توسط طبقه حاکمه است
و
استثمارگر
باید
استثمار شوندگان
را
هم بفریبد و هم بترساند.

۶
سعدی
عوامفریبانه
روش مبتنی بر دیالک تیک بیم و امید
را
راه پارسایان
جا می زند.

بدین طریق
میان طبقه حاکمه ستمگر و استثمارگر و پارسایان علامت تساوی می گذارد.

این «منطق» طبقاتی سعدی
مملو از دلایل گوناگون است.

این دلایل کدامند؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر