۱۳۹۷ اسفند ۲۹, چهارشنبه

معنا و معنی


پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
شین میم شین

۱
·      معنای هر علامت (و یا سلسله ای از علائم)  عبارت است از معنی عملیاتی و معنی «فکری» آن.

۲

·      به نظر گوتلوب فرگه ما «به کمک هر علامت معنای آن را بیان و مشخص می کنیم.»

۳
·      کلمات ستاره صبح و ستاره شام معنی یکسانی دارند، ولی معنای یکسانی را القا نمی کنند.

۴
·      فرق مورد نظر فرگه میان معنی و معنا امروزه از لحاظ اصطلاح شناسی (ترمینولوژی) بطور کلی به رسمیت شناخته نمی شود.

۵
·      آنچه فرگه معنی می نامد، امروزه «دزیگنات» و یا «دنوتات» نامیده می شود.

۶
·      معنی هر علامت، از این لحاظ (برخلاف نظر فرگه) عبارت است از بخشی از معنای نهفته در علامت.   

۷
·      مرزبندی دقیق میان معنی و معنای علائم و یا سلسله علائم دلبخواهی هنوز امکان پذیر نیست، لازم هم نیست.

۸
·      اما برعکس، تفاوت میان معنی و معنای هر علامت از سوئی و «دزیگنات» آن از سوی دیگر را هرگز نمی توان نادیده گرفت و دچار اشتباه نشد.

۹
·      اصطلاح معنا را در رابطه به کلی دیگری نیزمورد استفاده قرار می دهند:
·      «معنای تاریخ»، «معنای زندگی» و غیره. 

۱۰
·      جریانات مختلف متعلق به جهان نگری های ایدئالیستی معنای هر شیئ، هر روند، هر توسعه را بنا بر مشیت از پیش تعیین شده تعبیر می کنند.
·      مراجعه کنید به تله ئولوژی

۱۱
·      گاهی هم از معنای یک ساختار، سازمان و غیره هم صحبت می شود.
·      در این گونه موارد مفهوم معنا با مفهوم فونکسیون پیوند دارد.

۱۲
·      هر ساختار زمانی «بامعنا» (معنامند) است که برای تحقق فونکسیون معینی مناسب باشد.

۱۳
·      زمانی که ما یک دستگاه فنی، ماشین و غیره را بامعنا (معنامند) می نامیم، به این معنی است.

۱۴
·      وسعت معنا بسته به نحوه و نوع تحقق فونکسیون به برکت ساختار، تعیین می شود.

۱۵
·      تنها انسان است که قادر به تعیین آگاهانه ی معنا ست و تنها او ست که به برکت کردوکار خود به اشیاء و روندها معنا اعطا می کند.

۱۶
·      طبیعت خودپو (ناآگاه) تنها تا حدی بامعنا تلقی می شود که به برکت عملکرد قوانین طبیعی، موجب پیدایش ساختارهائی می شود که فونکسیونی را کم و بیش تحقق می بخشند.

۱۷
·      این امر در مورد جهان الی (ارگانیکی) نیز صادق است.

۱۸
·      برای تماشاگری که قادر به نفوذ در ماهیت اشیاء نیست، بسیاری از سیستم های سیبرنتیکی بامعنا (معنامند) جلوه می کنند.
·       چون آنها فونکسیون های معینی را جامه عمل می پوشانند که هنوز تکنیک انسانی قادر به انجام شان نیست.

۱۹
·      این امر تصوری را در خاطر خلایق، زنده می کند که گویا این معنا بوسیله نیروی ماورای طبیعی از خارج در این سیستم ها نهاده شده است.

۲۰
·      اما در واقع ساختارهای مطلوب در کشاکش سیستم های مربوطه با محیط زیست، با استفاده مکرر از روش «آزمون و خطا»  و بر مبنای «روند انتخاب» قوام یافته اند.

۲۱
·      از این رو صحبت کردن از «معنای جهان»، «معنای طبیعت» و غیره بیهوده است.

۲۲
·      اما صحبت کردن از «معنای تاریخ»، «معنای زندگی» و امثالهم درست و بجا ست.
·      مراجعه کنید به معنای فکری، معنای عملیاتی، معنامند.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر