۱۳۹۸ فروردین ۳, شنبه

تأملی در خرافه «جبهه ضد دیکتاتوری» (۶)

 
فرازی
 از
جبهۀ ضدديکتاتوری - مخالفت‌ها و پرسش‌ها
دنيا
ـ نشريۀ سياسی و تئوريک کميتۀ مرکزی حزب تودۀ ايران  ـ
(سال سوم (دوره سوم) شمارۀ ١٠، آذر ۱٣۵۵)
منوچهر بهزادی
از
صفحه فیسبوک روزبه نوید
 
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور

۱
«جبهه ضد دیکتاتوری» 
(جبهه ضد استبداد ولایی)

تشکیل جبهه و یا وحدت با احزاب دیگر
فی نفسه
عاری از عیب و ایراد است.

حتی
لازم است.

ایراد بینشی و اسلوبی (متدیکی) حزب توده اما کجا ست؟

ضمنا
دلیل مطلق کردن این شعار چیست؟

حیرت انگیز است که توده ای های کذایی
هر دگر اندیش توده ای اصیل دیگر
را
چه بسا
بی شرمانه و بی رحمانه
به لجن می کشند،
ولی
در به در
به دنبال شخصیت ها و جریانات چه بسا ضد توده ای می گردند
تا
 با او و آن
«جبهه ضد دیکتاتوری» 
تشکیل دهند.

۲
«جبهه ضد دیکتاتوری» 
(جبهه ضد استبداد ولایی)
 
عیب و ایراد بینشی و اسلوبی حزب توده
در
فرمولبندی جبهه رهایی بخش
است.

به عبارت روشنتر
در
استفاده کورکورانه و خردستیزانه
از
مفهوم دیکتاتوری (استبداد)
است.

۳
مفهوم دیکتاتوری (استبداد)
مفهوم گل و گشاد مبهم و قابل تفسیری است.

هم
نظام فئودالی و استعماری قاجار
دیکتاتوری (استبدادی)
بوده است
و
هم
 نظام سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی.

هم
نظام سرمایه داری پس از انقلاب سفید
دیکتاتوری (استبدادی)
بوده
و
هم
 نظام قاراشمیش سرمایه داری پس از شکست انقلاب سفید و پیروزی عنگلاب اسلامی
دیکتاتوری (استبدادی)
است.

این
اما
 به چه معنی است؟

۴
این بدان معنی است
که
دیکتاتوری (استبداد)
فرم
(قالب و قابلمه و ظرف)
است
و
به مثابه فرم
می تواند
محتواهای مختلف، متفاوت و متضاد
داشته باشد.

مراجعه کنید
به
دیالک تیک فرم و محتوا 
(ظرف و مظروف)

۵
بعید است که کسی عضو حزب توده باشد
و
از
دیالک تیک فرم و محتوا (ظرف و مظروف)
بی خبر باشد.

حزب توده
عمدا
دست به خودفریبی و عوامفریبی زده است و می زند.

چون
در غیر اینصورت
تبلیغ خرافه «جبهه ضد دیکتاتوری» (جبهه ضد استبداد ولایی)
دشوار خواهد گشت.

مثلا
در غیر این صورت
حزب توده
نمی توانست
برای اشرافیت فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ روحانی تا مغز استخوان مرتجع
در
«جبهه ضد دیکتاتوری» 
جایی باز کند.

۶
حالا
که
دیالک تیک فرم و محتوا
مطرح شد،
این سؤال مطرح می شود
که
آیا
«انقلاب» مشروطه
اصلا
انقلاب بوده است؟

چون
گذار از استبداد به مشروطه
و
حتی
گذار از مونارشی (سلطنت) به جمهوری
گذاری فرمال
محسوب می شود.

تعیین کننده
در
دیالک تیک فرم و محتوا
(ظرف و مظروف)
اما
محتوا
(مظروف)
است
و
نه
فرم
(ظرف.)

ای بسا جمهوری
که
ارتجاعی تر از مونارشی (سلطنت) است.

مثال:
جمهوری فاشیستی موسولینی و هیتلر و پینوچه و خمینی
را
با
سلطنت در سوئد و انگلستان و ایران زمان شاه و غیره
مقایسه کنید.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر