۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۳, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۶۷۱)

 
جمعبندی
از
مسعود بهبودی

امید
هوشنگ ابتهاج
(سایه)

چه خوش برقی به چشم شب درخشید
چراغم را فروغی تازه بخشید

مخوان ای جغد شب
لالایی شوم
که پشت پرده
بیدار است خورشید


الف
چه خوش برقی به چشم شب درخشید.

۱
این تصور و تصویر سایه، تصور و تصویری بسیار بکر و بدیع است.

۲
شاید برای اولین بار است که تشکیل می شود.

۳
سایه دوئالیسم دیرین منتسب به حضرت مانی پیامبر را، یعنی دوئالیسم نور و ظلمت را از جامه متافیزیکی اش (ضد دیالک تیکی اش) در می آورد

و آن را ـ به همان سان در عالم واقع هست ـ یعنی در کسوت دیالک تیکی اش، منعکس می کند:

دیالک تیک نور و ظلمت.
دیالک تیک روز و شب.

۴
در این تصور و تصویر سایه، امید قانونمند به فردای بهتر
بطور استه تیکی ـ هنری تئوریزه می شود.

۵
اندیشه ای ژرف او زلال و زیبا ست.

۶
شاعر دیگری
به نام برزین آذرمهر
در شعری تحت عنوان «از زبان برگ»،
تصور و تصویر دیگری
ولی ماهیتا مشابهی را نماندگی می کنند:
او از «گر به دامن داشتن شب» پرده برمی دارد.

۷
عمر هر دو شاعر پاسدارنده امید قانونمند دراز باد.

تخریب ـ تجزیه ـ تسخیر
هم استرتژی ـ هم تاکتیک

۱
الترناتیو اجامر جماران
مش تقی
مشتی جاکش و جنده از صحرای نوادا خواهد بود.

۲
بعد
نگو:
کسی نگفت.

۳
ضمنا ایران سلب تمامیت و ایرانی سلب ایرانیت خواهد شد.

۴
ایرانک های کوچولو موچولو به اسامی فارسستان / تورکستان / کور دوستان / بلوچستان / عربستان / لورستان و غیره تشکیل خواهند شد و بر هر کدام جنده و جاکشی گمارده خواهد شد.

۵
جنده ها و جاکش های از آب نمک درآمده

خون را به عرش و فرش ببینید

۱
در منطقه
قحط جنگ که نیست.
مش میترا.

منطقه از سر تا پا
غرقه در خون است.

۲
فقط کسی فرصت شمارش جنازه ها را ندارد.

۳
یانکیان و بانکیان و مانکیان

دموکراسی و آزادی آوردند

۴
کس نمی دانست که دموکراسی و آزادی
ترجمه وبا و طاعون اند.

۵
عراق شقه شقه شده
امروز در خرابات بغداد انگشت در جوهر سیاه کردند و رأی دادند.

۶
از خرابات لیبی چه خبر؟

۷
آخر و عاقبت سوریه چه می شود؟

۸
در کربلای افغانستان چه می گذرد؟

۹
سودان و سومالی در چه حالی اند؟

۱۰
امراض لاعلاج یمن از چه قرار اند؟

۱۱
از خاورمیانه ویران می توان به همان سان درس عبرت گرفت که خاقان آذربایجان از ایوان مداین
گرفته است؟

۱۲
ویا فقط می توان به عوض درس، ترس گرفت؟

نامرئی ها
(رؤیت ناپذیرها)
منبع:
وال فیسبوک دنیا غبار
 
برگردان
میم حجری

می شناسی ام؟

در ویرانسرا های سرد به سر می برم.
در کوره راه های گرم

در کوچه پسکوچه های تاریک شهرهای با شکوه
در کریدور های مریض خانه ها

در پلکان های کلبه های متروک از یادها رفته
در عصر برق

من همانجا هستم که تو زندگی می کنی
زنده ام
کودک بی پناهی ام
 
تنهای تنها
رها شده در بازی بزرگ ترها
از یاد رفته در جهان بزرگ ترها

می شناسی ام؟

پایان

اندکی اندر باب شعار بحث پس از مرگ شاه

۱
چشم.
ولی
نتیجه شعار بحث پس از مرگ شاه را تجربه کرده ایم.

۲
امثال تو در دانش کاه طهران بر زبان داشته اند و بسان مشتی بر پوزه هر اندیشنده کوبیده اند.

۳
پس از شاه
شیخ امده و دمار از روزگار جامعه در آورده است.

۴
بهتر آن است
که
بحث
قبل از مرگ شیخ
صورت گیرد.

۵
البته اگر به اندازه ارزنی مغز اندیشنده
در کدوی کله کسی باقی مانده باشد.

۶
الترناتیو
بهتر است که
پیشاپیش
معرفی شود.

۷
خطر آن می رود که
مشتی جاکس و جنده به جای اجامر جماران بنشینند.

۸
جنده های اعلی مال نوادا

۹
آنهم در ایرانک های کوچولو موچولو
تحت عناوین
فارسستان
کور دوستان
تورکستان
لورستان
بلوچستان
عربستان
....

اندکی اندر باب مار هفتصد خط و خال

۱
طبقه حاکمه فقط به مثابه جناح نشسته بر اریکه قدرت
نمایندگی نمی شود.

۲
طبقه حاکمه
ضمنا به واسطه احزاب و شخصیت ها و سازمان های اوپوزیسیون رنگارنگ نمایندگی می شود

۳
یعنی اگر هیئت حاکمه سرنگون شود
حاکمیت طبقه حاکمه لطمه نمی بیند.

۴
خر همان می ماند که بوده است

۵
فقط پالان خر تعویض می شود
مدرنیزه و یا ترادیسیونالیزه می شود:

الف
شاه می رود
شیخ می آید

ب
وسایل اساسی تولید اما تحت مالکیت بخش خصوصی می ماند.

پ
اگر شیخ هم سرنگون شود
نماینده دیگر طبقه حاکمه
به قدرت می رسد.

۶
تجربه شوروی نشان داد که حتی اگر طبقه حاکمه سلب مالکیت ریشه ای شود
حتی اگر تزار و هزار رهسپار مزار شود

طبقه حاکمه در هیئت گربه چف و چارق و چکمه و پوتین و اولیگارش های یکشبه میلیاردر شده

دوباره احیا می شود و با هلهله و دبدبه و کبکبه بر تخست می نشیند و دستگیره و سیفون مستراحش را از الماس و در و گوهر می سازد

اندکی اندر باب فحاشی

فحاشی بخشی از آزادی بیان است.
مشد حسین

۱
فحاشی کمترین ربطی به
آزادی بیان ندارد.

۲
اتفاقا درست برعکس توهم شما
فحاشی
فرمی از تخطئه و تخریب آزادی بیان نظر است.

۳
فحاشی چیست؟

۴
فحاشی واکنشی پسیکولوژیکی است.

۵
دلیل نشان دادن این واکنش پسیکولوژیکی
خالی بودن کله از مغز اندیشنده و نتیجتا خالی بودن چنته از سخن سنجیده و اندیشیده است.

۶
فحاشی
حتی
نازل تر از عرعر و عوعو و زوزه و قدقد است.

۷
ضمنا
فحاشی از خصوصیات تحتانی ترین و کثیف ترین لایه اجتماعی
یعنی لومپن پرولتاریا (لات ها، لاشخورها، جاکش ها، جنده ها، جیب برها، جاسوس ها، قاچاقچی ها، هرویین فروش ها، دزدها و غیره) است.

۸
فحاشی
نشانه زباله بودن فحاش است.

۹
نشانه آسوسیال بودن او ست.

۱۰
زنده باد روشنگری به عوض فحاشی

۱۱
زنده باد دیالک تیک روشنگری
یعنی انتقاد از خود و انتقاد از همنوع و جامعه و جهان

۱۲
زنده باد طرفداری سرسختانه از حقیقت عینی

اندکی اندر باب تفاوت پارس با پرخاش

۱
ممنون.
اولا ما اصلا آدم نیستیم تا احیانا خشمگین باشیم.

۲
درست به همین دلیل
پست های ما پارس اند و نه پرخاش.

۳
پارس سگی که توهین به کسی نیست.

۴
سگ اصلا آدم نیست و آدم محسوب نمی شود
تا به آدمی توهین کند.

۵
ضمنا منظور از توهین چیست؟

۶
مگر طویله نامیدن طویله
توهین به کسی است؟

۷
رئالیسم همینه.:
طویله نامدین طویل
و نه دارالعلم نامیدن طویله.

۸
شما هم به عوض پرداختن به سگ
بهتر است که به پارس بپردازید.

۹
مثلا دلیل بیاروید که طویله دارالعلم است و عرعر
اندیشه است.

۱۰
این کامنت ها و یا پارس های سگان
واکنش به سنگپاره های این و آنند.

۱۱
سگ که خر نیست تا
ابتدا به ساکن
پارس کند.
پارس که عرعر نیست

اندکی اندر باب شعور و شناخت و شخصیت و شیره شیرین و هروئین

امیدوارم
در خلال کتاب بتوان زاویای پنهان مانده شخصیت و عمل احمد شاملو
این شاعر بسیار تاثیر گذار را خواند.
مش مرتضی

۱
پیش شرط داشتن شخصیت
داشتن پیشاپیش شعور و شناخت است.

۲
شاملو
تنها چیزی که نداشته
شعور و شناخت بوده است.

۳
علاوه بر این
جماعت معتاد
محروم از نعمت شخصیت اند.

۴
امروزه در عروپا
شاملو
بسان میکروبی
تکثیر شده

۵
شاملوهای جدید الولاده
هروئین اعلی می کشند
بعد
ماشین های سریع السیر سوار می شوند
و
پیاده روهای متروپل ها را با خیابان ها و شاهراه ها
عوضی می گیرند
بعد شق القمر می کنند
و دمار از روزگار خود و خلایق در می آورند

۶
سیاستمداران امپریالیستی
خون را به سنگفرش عرش و فرش می بینند و
از دست شاملوهای هروئینیستی
کلافه می شوند و مرتب می پرسند:

به کجای این طویله می توان آویخت پالان را؟

ایران شده عیران و عیران به سه منطقه مهم تقسیم شده:
دارالمجانین
دارالفواحش
دارالمساکین
(دیوانه خانه / جنده خانه / گدا خانه)

۱
وجه مشترک سکنه هر سه منطقه
خریت است و خردستیزی

۲
طویله تر از طویله

۳
از سرتاپای مش بابک چرک و کثافت خریت و خردستیزی و بی شرمی می تراود

۴
اولا در قرن ۱۹ اصلا حزب کمونیستی وجود نداشته تا جنایات چنین و چنان کند.

۴
اولین حزب کمونیست
پس از تخریب حزب اجتماعیون ـ عامیون (سوسیال ـ دموکرات) در قرن ۲۰
توسط گروه اسپارتاکوس و لنین تشکیل شد.

۵
انقلابی
به قول جان رید خبرنگار امریکایی
تحت رهبری همین لنین
در عرض ده روز پیروز شد و و جهان را از بیخ و بن به لرزه درافکند.

۶
انقلاب گروه اسپارتاکوس (حزب کمونیست آلمان) که یک سال بعد از انقلاب اکتبر صورت گرفت،
سرکوب شد

۷
در قرن ۱۹
اولین انقلاب پرولتری در پاریس پیروز شد و ۷۰ روز عمر کرد

۸
دول سرمایه داری همسایه بر سر پرولتاریای سلحشور ریختند و حمام خون بر پا کردند و صدها هزار زن و مرد کارگر را روانه اردوگاه های بیگاری ساختند.

۹
برای سرکوب انقلاب اکتبر
دولت جوان شوراها توسط ۱۴ دولت لاشخور امپریالیستی محاصره همه جانبه شد و جنگ داخلی خونین با حمایت آنها درگرفت که دمار از روزگار توده در آورد.

۱۰
بعد
رهبر انقلاب اکتبر
لنین
توسط مزدوران امپریالیسم انگلیس ترور شد و انقلاب بی رهبر ماند.

۱۱
هنوز جراحات جنگ داخلی خونچکان بودند که فاشیسم آلمان پیمان عدم تجاوز به خاک دولت شوراها را پاره کرد و به حمله ناگهانی و غافلگیرانه دست زد و سینه ستبر ۲۰ تا ۳۰ میلیون نفر و در پیشاپیش آنها بلشویک ها غربال گشت و از کشور جوان شوراها سرزمین سوخته ای به جا گذاشت

۱۲
هنوز جنگ امپریالیستی دوم با ۶۰ میلیون قربانی پایان نیافته بود که حمله به ویتنام و دیگر کشورهای هندو چین شروع شد

۱۳
میزان و وزن بمب هایی که بر سر مردم قهرمان ویتنام ریخته شد
بیش از میزان و وزن بمب هایی بود که در جنگ جهانی دوم
توسط همه دول شرکت کننده در جنگ
ریخته شده بود

۱۴
نصف خاک ویتنام
بمباران شیمیایی (دی اوکسین) شد و صدها هزار سال دیگر هم خوردن سبزی و میوه و بیضه و گوشت حاصله از این ویرانه
سرطان زا خواهد بود.

۱۵
تو حالا پولپوت را کمونیست جا بزن تا بتوانی برای عرعرهایت مشتری پیدا کنی.
پولپوتی که توسط سلحشوران همین ویتنام سرنگون شده است.

۱۶
ضمنا جنایات اربابان برده دار و فئودال و سرمایه دارت را ماستمالی کن که شراب شادمانی خود را در کاسه ای از جمجمه جوانان خلق سر کشیده اند.

۱۷
در جنگ جهانی امپریالیستی اول
۱۰ تا ۲۰ میلیون نفر به خاک افتاده اند تا بلکه تب بحران عمومی سرمایه داری بیمار پایین آید و جنونش کاهش یابد

۱۸
در جنگ جهانی امپریالیستی دوم
تعداد قربانیان به ۶۰ تا ۷۰ میلیون نفر رسیده است.

۱۹
به قول ژنرال های هنوز زنده امپریالیسم ژاپن
فقط در منطقه ای از مستعمره چین
ارتشیان ژاپنی
۲۰ هزار کودک و نوجوان چینی را مورد تجاوز دسته جمعی قرار داده اند و بعد همه را به رگبار مسلسل بسته اند و در خاوران چین به گورهای دسته جمعی سپرده اند.

۲۰
سکنه روستاهای چین را بمباران میکروبیولوژیکی کرده اند
تا به آزمایشات شیمیایی دست زنند.
....

۲۱
آدم باید یک خروار مغز خر خورده باشد
که جفنگیات مش بابک را بر زبان راند

وحشی

ما چون ز دری، پای کشیدیم
کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم،
بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست
نشیند
از گوشهٔ بامی که پریدیم،
پریدیم

رم دادن صید خود از آغاز
غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم،
رمیدیم

کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است
انگار که دیدیم
ندیدیم، ندیدیم

سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوهٔ یک باغ نچیدیم،
نچیدیم

سرتا به قدم
تیغ دعاییم و تو غافل
هان
واقف دم باش
رسیدیم، رسیدیم

وحشی
سبب دوری و این قسم سخن ها
آن نیست که ما هم نشنیدیم،
شنیدیم

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر