۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۳, یکشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (۶۷۰)

 
جمعبندی

از
مسعود بهبودی
دلیل لیس زدن مدام توله ها توسط حیوانات
 و 
حتی
 بوسیدن همدیگر توسط آدم ها 
در تحلیل نهایی 
چیست؟

بیچاره چه

۱
عیرانی جماعت
چه جفنگیاتی به چه بیچاره
نسبت می دهند.

۲
کسی که گلکاری کند
دستش که بوی گل نمی گیرد

۳
دستش بوی کود می گیرد.
بوی خاک می گیرد

اندکی اندر باب خودپرستی (اگوئیسم) و خودستیزی

۱
اگوئیسم
چیزی بینادی (اله منتار) است.

۲
به قول قدما
چیزی غریزی ـ طبیعی است
چیزی خدا دادی و مادر زادی است.

۳
غریزه حفظ نفس است.

۴
نیاکان ما به دانش تجربی در این زمینه مجهز بوده اند
مش شیرین

۵
دانش تجربی مبتنی بر
میمون / بچه میمون و حمام با کف داغ

۶
چطور تو نشنیده ای؟

۷
از این بابت فرقی میان نبات و جانور و انسان وجود ندارد

۸
آدم
اگر آدم باشد
باید خودپرست باشد

۹
خودستیزان
قبل از هر چیز
سلب آدمیت و طبیعیت شده اند.

۱۰
زباله واره شده اند.

۱۱
دیری است که زباله های مجاهد و فدایی و دیمدام ولیملام و طالبان و القاعده و بلک واتر و داعش و عردوغان و حزب الله و فاشیسم و نیهلیسم و آنارشیسم و سکت های مذهبی و غیره
دست به انتحارت عنقلابی می زنند.

۱۲
اینها سلب طبیعیت و آدمیت شده اند.

۱۳
حالا تو که خیلی علامه ای
بگو
چگونه و به چه ترفندی به این روز انداخته شده اند و یا افتاده اند؟

اندکی اندر باب مفاهیم تجزیه و تجزیه طلبی

چرا فکر می کنی تجزیه بده
شاید راهگشای سوسیالیسم باشه
مش ممد کور ـ دوستانی

۱
اولا
تجزیه و تسخیر کشوری
توسط امپریالیسم و ایادی مزدورش
ربط تعیین کننده ای به تجزیه طلبی ندارد.

۲
ثانیا
تجزیه طلبی انتزاعی و ماورای طبقاتی
اصلا
وجود ندارد تا مورد بحث قرار گیرد.

۳
ثالثا
طرفداران محو جامعه طبقاتی و تشکیل جامعه بی طبقه
طرفدار خاتمه بخشیدن به همه تفاوت های تصادفی ملی و طبقاتی و جنسیتی و نژادی کذایی و مذهبی و غیره اند.

۴
یعنی خواهان پیگیر وحدت برباد رفته و از یاد رفته ی بشریت زحمتکش و مولد اند.

۵
یعنی طرفدار انترناسیونالیسم (همبستگی، خواهری ـ برادری، همیاری، همکاری، مهربانی) همه جانبه همه آحاد بشر اند.

۶
رابعا
تجزیه طلبی اگر احیانا توسط پیشه وری ها باشد که ذره ذره وجودشان کموینستی است، می تواند استثنائا مثبت باشد.

۷
کار هر خر نیست خرمن کوفتن

۸
جنده ها و جاکش ها
اصلا هویت شخصیتی، آدمیتی، طبقاتی، ملی، سیاسی، اجتماعی ندارند.

۹
این مدعیان تجزیه و ترکیب مجدد با کشوری دیگر
مثلا تجزیه آذربایجان ایران و ترکیب با ترکیه عردوغان
تجزیه کردستان ایران و ترکیب با کردستان عراق و ترکیه وسوریه و غیره
تجزیه اهواز و آبادان و پیوستن به عربستان
...
لاشخورهای فاشیستی اند.
نمایندگان پانیسم های رنگارنگ اند.

۱۰
مثال
رهبر لاشه و لاشخور پان عیرانیسم
از لطان یابو خوساته بود که ایران را بمباران اتمی کند.

۱۱
این کثافت ها ضدملی و ضد بشری اند.

۱۲
سازمان مجاهدین جولیانی و احزاب و سازمان های چپ و راست و چپ اندر چپ کوردوستانی و غیره
باندهای ترور اند
اصلا سازمان های سیاسی نیستند.
مشتی آدمکش اند.
رهزن و غارتگر و ضعیف کش اند.
اگر شک داشتی از فراریان از دژخیمان جماران بپرس که در فرار به ترکیه چه بلایی کردهای عنقلابی بر سرشان آورده اند.

۱۳
امپریالیسم
در تجزیه یوگوسلاوی
با باندهای ترور و قاچاق و غیره از این قبیل به آتش افروزی در آن سامان شروع کرد.

۱۴
زندگی مردم در یوگوسلاوی سوسیالیستی کجا
و ذلت کنونی این کشورک های وابسته به امپریالیسم کجا؟

۱۵
آنهم پس از کشتار میلیون ها نفر و تشکیل عداوت مسخره ملی نسبت به خواهران و برادران سابق خویش

پیری و فرموشی
رضا افضلی

خواهی چه کنی؟ حیات طولانی خود
دلقک شدگی به نقش پایانی خود
،
نه حرمت خود نگاه داری و نه غیر
مبهوت میان جمع و مهمانی خود
‌،
علامه دهر بوده باشی، نسیان
محروم کند ز فهم و پردانی خود
،
هر گز مرساد پیری و فرموشی
گم بودن و علاف خیابانی خود

کس درک نکرده ست که خود دانی و تو
کیفیت در جمع پریشانی خود
،
رفتن به سوی خطر، چنان ساده دلان
کوشیدن بی سبب به ویرانی خود
،
نشناختن همسر و فرزند و کسان
برکوچه زدن ز هول و ترسانی خود
،
چون کودک گمشده همه در پی تو
تو فارغ و بیخبر ز کمدانی خود
،
نسیان و جنون،خرف کنندت که ترا
سازند به دام حیله قربانی خود
،‌
درخانه شوی، چو کودکی شیشه شکن
باسنگ اگر نشد به پیشانی خود
،
زخم است که نو شود به هر جای تنت
تا مرگ زند زخمه پنهانی خود
،
گر نوح و سلیمان بشوی آخر کار
در هم شکنی تخت سلیمانی خود

پایان

اندکی اندر باب دیالک تیک ضعف و قوت

۱
آره.
ولی پیری محسناتی دارد که برنایی ندارد.

۲
یکی از این محسنات این است که تعداد مزاحمان بشدت کاهش می یابد.

۳
در نتیجه
مرحله خلاقیت و مولدیت آدم ها
دوره پیری آنها ست.

۴
پیری و برنایی هر دو
دیالک تیکی از ضعف و قوت
اند:
ضعف مادی و یا جسمی در دوره پیری با قوت تجربی، روحی، روانی، فکری و اسلوبی توأم است.

۵
حافظ هم می داند:
پدر تجربه
ای دل
تویی
اخر زچه رو

۶
می توان گفت که در گذار از برنایی به پیری
دیالک تیک ضعف و قوت وارونه می شود:
نقش تعیین کننده در دیالک تیک ضعف و قوت در برنایی از آن قوت مادی و جسمی است
در دروه پیری اما
برعکس
از ان قوت فکری است
ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر