۱۳۹۷ اردیبهشت ۳۰, یکشنبه

سیری در میو میوی گربه ای در انبار کلم ـ لوبیا (۲)


سخنرانی گربه چف
پیرامون جنگ سرد در قرن ۲۱
در دانشگاه کلمبیا آمریکا
(منبع: تهران تایمز)
 
ویرایش و تحلیلی
از
یدالله سلطان پور

با
سپاس
از
  مسعود

۱
سخنرانی گربه چف
پیرامون جنگ سرد در قرن ۲۱
  
این عنوان عرعررانی گربه چف در دانش کاه کلم ـ بیا ست.
 
در این عرعر گربه چف،
توهمات او راجع به مفهوم «جنگ سرد» تبیین می یابند.
 
دردی است در دلم 
که
 گر از پیش آب چشم
برگیرم آستین 
برود 
تا
 به
 دامنم
 
حزب کمونیست شوروی
باید
طویله ای از گاوان و خران تمامعیار بوده باشد،
که چنین کسانی افسار آنان را به دست گرفته باشد.
 
۲
جنگ سرد،
جنگی است زرگری 
بین دو نیروی به ظاهر دشمن
برای حفظ و گسترش منافع طرفین 
 
از این جفنگجمله گربه چف،
معلوم می شود که
 او
نه، 
معنی جنگ سرد را می داند
و
نه،
معنی جنگ زرگری
را.
 
۳
به خاطر دارم 
در اوج جنگ سرد 
پیوند من و ریگان
 به قوی ترین شکل ممکن بود:
هر دو 
اقداماتی را انجام می دادیم
 تا بتوانیم موقعیت خود را در کشورهای دارای منافع گسترش بدیم 
در عین حال به دنبال برتری نسبت به هم در جهان 
هم
 بودیم .
 
از این مثال استثنائی گربه چف،
درجه فقر فلسفی و بی سوادی شرم انگیز او معلوم می گردد:
 
الف
به خاطر دارم 
در اوج جنگ سرد 
پیوند من و ریگان
 به قوی ترین شکل ممکن بود:
 
گربه چف
اوج جنگ به اصطلاح سرد
و
در حقیقت
همیشه گرم
و
همیشه در خطر اوجگیری  (اسکالاسیون) و تبدیل به جنگ هسته ای جهانی
را
نه
در جنگ کره،
نه،
در استقرار موشک های اتمی در کوبا،
نه
در تهدید اتحاد شوروی و جمهوری خلق چین به پرتاب بمب اتمی
توسط ایالات متحده امریکا،
نه
در پیشنهاد پرتاب بمب اتمی بر ویتنام
توسط رئیس جمهور امریکا به رئیس جمهور فرانسه
پس از شکست در نبرد دین بین فو،
بلکه 
در آخرین دقایق عمر سیستم جهانی سوسیالیستی 
قلمداد می کند.
 
بعید است که گربه چف، اینقدر نفهم و خرفت و خر باشد.
 
ب
به خاطر دارم 
در اوج جنگ سرد 
پیوند من و ریگان
 به قوی ترین شکل ممکن بود:
 
گربه چف 
در آخرین لحظات حیات سوسیالیسم در اروپای شرقی،
درست در زمانی که اندام اتحاد جماهیر شوروی قطعه قطعه و مثله می شود،
دیوار برلین فرو می ریزد،
حضرت عزرائیل به قبض روح سوسیالیسم واقعا موجود کمر برمی بندد،
در رقابت بر سر تخریب اتحاد شوروی و میراث لنین،
یلسین به ریشش می خندد،
توهم برابری با ریگان 
را
به مثابه واقعیت به خورد دانشجویان دانش کاه کلم بیا می دهد.
 
آن سان که گویا قوی ترین پیوند میان او و ریگان وجود داشته است.
 
این بدان می ماند 
که 
سرلشگر خری که در جنگ شکست خورده،
تفنگ و تپانچه و مخلفات 
را
از دست داده،
شلوار پایین کشیده و دو دست بالا گرفته،
ادعا کند که قوی ترین پیوندها را با سرلشگر دشمن داشته است.
 
گربه چف
احتمالا
دچار مرض المیرزا شده
و
از حافظه بکلی محروم گشته است.
 
به همین دلیل چاپلوسی های شرم انگیز خود 
را
در مورد ریگان 
در جلوی دوربین ها و ضبط عرعرهای رسانه های جهانی 
فراموش کرده است:
فراموش کرده
 که 
ریگان را به مثابه دینوسور ستوده است
و
خود
را 
عملا
موش
محسوب کرده است.
 
۴
به خاطر دارم 
در اوج جنگ سرد 
پیوند من و ریگان
 به قوی ترین شکل ممکن بود:
هر دو 
اقداماتی را انجام می دادیم
 تا بتوانیم موقعیت خود را در کشورهای دارای منافع گسترش بدیم 
در عین حال به دنبال برتری نسبت به هم در جهان 
هم
 بودیم .
 
گربه چف،
برای اثبات صحت توهمات خود 
دلیل هم دارد:
 
الف
هر دو 
اقداماتی را انجام می دادیم
 تا بتوانیم موقعیت خود را در کشورهای دارای منافع گسترش بدیم 
 
در واویلای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و سیستم جهانی سوسیالیستی و بازداشت و اعدام سران احزاب کمونیست در دول سوسیالیستی مختلف،
گربه چف 
گویا
در جنگ زرگری با ریگان
به اقداماتی دست می زده
تا
موقعیت خود را در کشورهای دارای منافع
حفظ که سهل است، 
گسترش دهد.
 
المیرزا
مرض بدی هم نیست.
 
گربه چف 
چنان وانمود می کند که انگار 
نه،
اتحاد جماهیر شوروی شقه شقه شده،
 
نه
سیستم سوسیالیستی جهانی تخریب شده
 
نه، 
در کشورهای سوسیالیستی سابق،
دول سرمایه داری روی کار آمده،
 
نه
چکوسلواکی و یوگوسلاوی 
تجزیه و کاپیتالیستی شده،
 
نه،
عراق و افغانستان و لیبی و مصر و یمن و سوریه و غیره
اشغال و تجزیه و تخریب شده است.
 
زنده باد  
مرض شرم زدا و شرمکاه المیرزا.
 
ب
در عین حال به دنبال برتری نسبت به هم 
در جهان 
هم
 بودیم .
 
عجب عجبا.
 
اتحاد جماهیر شوروی تحت سرکردگی گربه و موش و مور
در جنگ سرد 
یعنی در رقابت زرگری با امپریالیسم 
به دنبال برتری هم بوده است.
 
نتیجه اش هم که معلوم است.
 
سؤال
فقط این است
که
این عرعرهای گربه چف
دال بر چیستند؟
 
آیا
به اندازه ارزنی مغز اندیشنده در این کله حجیم سنگین از سنگ و ضخره و سیمان وجود ندارد؟
 
نکند
گربه چف
واقعا
خیال می کند که جنگ سرد میان دو اردوگاه
فقط تئاتر و جنگ زرگری بوده است؟
 
نکند
گربه چف
به قول معروف 
(لاشخور، همه را به کیش خود پندارد)
قیاس به نفس می کند؟
 
یعنی میان خود و دیگر رهبران شریف احزاب کمونیستی
علامت تساوی می گذارد؟
 
نکند در قاموس گربه چف،
گربه چف = اریش هونه کر = مارگوت هونه کر = مائو تسه تونگ = هوشی مین = چه گوارا = فیدل کاسترو و غیره؟  
  
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر