۱۳۹۷ خرداد ۷, دوشنبه

به استقبال دیالک تیکی از سعدی (شیخ شیراز) و کانت (حکیم شاهکوه) (۷)



سعدی
صورت زیبای ظاهر هیچ نیست
تا توانی سیرت زیبا بیار


کانت

دیالک تیک پدیده و چیز در خود
(فنومن و نومن)

تحلیلی
 از 
میم نون 

  آموزش چیز در خود و معضلات ناشی از آن، بر ناتوانی کانت از حل مسئله شناخت دلالت دارند.

  کانت آموزش معرفتی خود را بر مبنای مفهوم شناخت رایج در علم طبیعی ریاضی قرن هفدهم و هجدهم تدوین می کند و آن را مطلق می سازد.
  و لذا هر آنچه که با وسایل متدی ریاضی ـ مکانیکی طبیعت شناسی قابل شناسائی نباشد، 
بنظر کانت غیرقابل شناسائی می آید 
(مثلا توسعه و تکامل ارگانیسم ها)
  این مطلق کردن ایدئال معرفتی آن زمان 
کانت را بر آن می دارد 
که 
از سوئی
 ـ بطور غیر دیالک تیکی ـ 
چیز در خود و نمود (پدیده) را در مقابل همدیگر قرار دهد
 و 
از سوی دیگر، 
سطح علم زمانه خود 
را
 ـ بلحاظ متدی، بطور غیرتاریخی ـ 
به مثابه امری به کمال مطلق رسیده، تغییرناپذیر و اتمام یافته 
تلقی کند.

  آموزش چیز در خود با سطح معین توسعه علوم در نیمه دوم قرن هجدهم پیوند ناگسستنی دارد
 و لذا می توان آن 
را
 به لحاظ تاریخی
 هم
 فهمید 
و 
هم 
توضیح داد.

  اما تشبثات نئوکانتیانیسم در فلسفه بورژوائی در گذشته نه چندان دور و در حال حاضر
 در جهت احیای مجدد آموزش چیز در خود 
ـ علیرغم پیشرفت غول آسای شناخت انسانی در مقایسه با قرن هجدهم ـ 
به لحاظ نظری
 نوعی عقبگرد 
و
 به لحاظ جهان بینی، 
عملی ارتجاعی 
است.

  آموزش چیز در خود کانت
 علاوه بر این
 حاوی ریشه های اقتصادی ـ اجتماعی و تاریخی ـ اجتماعی خاص خود است.
  برای طرز تفکر بورژوائی، 
روابط طبیعی و بویژه روابط اجتماعی در نتیجه نفوذ اقتصاد کالائی در کل جامعه سرمایه داری، 
از سوئی 
به مثابه روابط تحت سلطه انسان
 قابل شناسائی 
 اند 
و 
از سوی دیگر 
به مثابه روابط غیر قابل کنترل بوسیله انسان ها، 
غیر قابل شناسائی 
جلوه می کنند.

  این روابط باید هم چنین جلوه کنند، 
زیرا در واقعیت جهان سرمایه داری هر دو حالت صدق می کند.

  شیوه تولیدی سرمایه داری
 ـ به مثابه تولید کالائی معروف ـ 
عمدتا راسیونالیزه شده و قابل شناسائی و شفاف است، 
اما شیوه تولیدی سرمایه داری در تمامی اش 
 ـ به مثابه کل ـ 
درست برعکس، 
کدر، مات، مه آلود و غیرقابل شناسائی
  است
 و
 نشانه های آشکار آن را می توان در پدیده های بحرانی ذاتی سیستم سرمایه داری (بحران های اقتصادی، جنگ و غیره)
 دید.

  فلسفه بورژوائی از مرحله معینی از توسعه خود 
می بایستی این واقعیت امر را در نظر گیرد.
  این واقعیت امر 
خود 
را
 در فلسفه کانت در چیز در خود نشان می دهد.

  اگر هستی سرمایه داری 
ـ به مثابه کل ـ 
کدر، مات، مه آلود و غیرقابل شناسائی است، 
پس 
خرد
 (و به عبارت دقیقتر خرد بورژوائی) 
که
 بورژوازی در دوران کلاسیک خود تحت پرچم آن به میدان آمده بود، 
خرد 
که
 داور بی چون و چرای صحت و سقم هر ادعا، نظر و قضاوتی محسوب می شد ، اکنون باید کوتاه بیاید و جا خالی کند.

  این 
به لحاظ معرفتی ـ انتقادی 
بدان معنی است 
که 
جهان بمثابه چیز در خود 
غیرقابل شناسائی است.
پایان
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر