۱۳۹۷ اردیبهشت ۲۳, یکشنبه

نشانه های بارز شاملوئیسم و شاملوچیسم (۲۰)



برای خون و ماتیک
هجویه احمد شاملو
خطاب
به
دکتر حمیدی شیرازی

ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطان پور 
 
۱
  «این بازوان او ست
با داغ های بوسة بسیارها، گناهش
وینک خلیج ژرف نگاهش
کاندر کبود مردمک بی حیای آن
فانوس صد تمنا
ـ گنگ و نگفتنی ـ
با
شعلة لجاج و شکیبائی
می سوزد.

زنتصویری که احمد شاملو 
در این هجویه 
عرضه می دارد
 و 
شباهت غریبی به لومپن پرولتاریا ـ تصویر دارد.
 
این زن
همانطور که ذکرش گذشت، 
عضو ارگانیک طبقه حاکمه انگل است.
 
یعنی
 متعلق به تحتانی ترین لایه جامعه نیست.
 
بلکه متعلق به فوقانی ترین طبقه جامعه طبقاتی است.
 
یعنی
نه، جنده 
بلکه
عیاش 
است.
 
فرق و تفاوت و تضاد جنده با عیاش همین جا ست:
 
الف
جنده عضو لحتانی ترین لایه جامعه طبقاتی است.
 
ب
عیاش عضو فوقانی ترین طبقه جامعه طبقاتی است.
 
۲
  «این بازوان او ست
با داغ های بوسة بسیارها، گناهش
وینک خلیج ژرف نگاهش
کاندر کبود مردمک بی حیای آن
فانوس صد تمنا
ـ گنگ و نگفتنی ـ
با
شعلة لجاج و شکیبائی
می سوزد.
 
چه بسا، اعضای نر و ماده مثلا اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی
که
در نگاه سرسری، کمترین فرقی با جنده نر و ماده ندارند.
 
این اما فقط ظاهر قضیه است.
 
به روایاتی در طویله اسلامی عیران،
دختران و زنان متعلق به طبقه حاکمه
جندگی می کنند.
 
این ولی فرم و نمود قضیه است 
که 
  دوربین غیر مجهز به مارکسیسم، عاجز از رؤیت آن است.
 
جماعت ساده لوح
سکس را می بینند و سکسمزد را
و
ساده لوحانه
نتیجه می گیرند که فلان نر و یا زن
جنده است.
 
اما از این خبرها نیست.
 
تعیین کننده
در این زمینه
تعلقات طبقاتی افراد مربوطه است.
 
 
ناظم حکمت در اثری تحت عنوان «منظره انسانی»،
جندگی زنان متعلق به اشرافیت فئودال ترکیه را طرح می کند، 
ولی از حلش عاجز می ماند.
 
سؤال این است 
که 
چرا باید نران و زنان متعلق به طبقه حاکمه
 که 
در وفور نعمات از هر نوع به سر می برند، 
  جندگی کنند 
و
 ضمنا جنده ـ مزد بگیرند؟
 
۳
دلایل این استیل زیست،
متنوع اند:
 
الف 

۱
دلیل اول آن،
نیاز سیری ناپذیر به سکس است.
 
۲
سکس
برای اعضای طبقه حاکمه انگل
ـ چه نر و چه ماده ـ
جای کار مادی را می گیرد.
 
کار مادی ئی که برای اعضای طبقه حاکمه، ننگین و ننگ آور است.
مال خر است.
 
۳
وجه مشترک عملیات جنسی و کار مادی،
ریاضت و زحمت عرقریز است.
 
۴
لذت کار مادی و عملیات جنسی
در همین ریاضت است.
 
۵
ما
با
دیالک تیک ریاضت و لذت 
سر و کار داریم.
 
۶
اندام آدمی در روند عملیات جنسی به همان سان دچار زحمت و ریاضت فیزیکی می شود که در روند کار مادی، 
مثلا کار گل.
 
۷
کار مادی 
اما
ضمنا
به زندگی توخالی و بی معنی آدمی محتوا و معنا می بخشد.
 
۸
عملیات جنسی
هم
به زندگی توخالی و بی معنی اعضای علاف و عیاش طبقه حاکمه
 «محتوا و معنا» می بخشد.
 
البته
توهمی از محتوا و معنا.
 
۹
برای اینکه عملیات جنسی
اگرچه عرقریز و درد انگیزو تن فرسا ست،
ولی کار به معنی حقیقی کلمه نیست.
 
۱۰
اصلا کار نیست.
 
۱۱
به همین دلیل
لذت ناشی از عملیات جنسی
آنی و گذرا ست.
 
۱۲
سکس
به همین دلیل
شباهت غریبی به مصرف مواد مخدر دارد.

۱۳
در نتیجه
کسی به معنی حقیقی کلمه اقناع جنسی نمی شود.

۱۴
به همین دلیل اعضای طبقه حاکمه
عیاشی پیشه می کنند که به ظاهر فرقی با جندگی ندارد.

۱۵
این زباله ها
حتی به عملیات جنسی دسته جمعی
و
به تعویض زنان و دختران و خواهران و مادران خود مبادرت می ورزند.

۱۶
هالی وود در این زمینه فیلم های متعدد و متنوع تهیه و عرضه کرده است.
 
۱۷
خیلی از اعضای طبقه حاکمه امپریالیستی
مثلا سناتورهای امریکا
حتی دختران نا بالغ همدیگر را آبستن می کنند.

۱۸
جنبش فمینیستی سطحی معروف به «می، توو» (به من هم تجاوز جنسی شده)
دال بر همین سیری ناپذیری اعضای علاف و عیاش طبقه حاکمه است.
 
۱۹
محبوبیت فراگیر شعر شاملو 
در میان اعضای نر و ماده ی طبقه حاکمه علاف و عیاش
انعکاس همین روحیات روانیات طبقاتی است:
سکس برای عیاش
بسان تریاک و هروئین برای معتاد است.

۱۹
چه بی تابانه می خواهمت
 ای دوری ات 
آزمون تلخ زنده به گوری

احمد شاملو
 
چه بی تابانه می خواهمت
ای دوری ات آزمون تلخ زنده بگوری!

چه بی تابانه تو را طلب می کنم!

بر پشت سمندی
گویی
نوزین
که 
قرارش نیست.

و فاصله
تجربه ای بیهوده است.

بوی پیرهنت
این جا
و اکنون.

کوه ها 
در فاصله
سردند.

دست
در کوچه و بستر
حضور مأنوس دست تو را می جوید .

و به راه اندیشیدن
یأس را
رج می زند،
بی نجوای انگشتانت
فقط.

و جهان از هر سلامی خالی است
 
شانه ات مجابم (مغلوب کردن، جواب دادن) می کند
در بستری که عشق 
تشنگی است
 
زلال شانه هایت
همچنانم عطش می دهد
در بستری که
عشق
مجابش کرده است
 
پایان
ویرایش از یدالله سلطان  پور

ادامه دارد.

 

۱ نظر:

  1. ویرایش:
    زنتصویری که احمد شاملو
    در این هجویه
    عرضه می دارد
    شباهت غریبی به لومپن پرولتاریا ـ تصویر دارد.

    فرق و تفاوت و تضاد جنده با عیاش همین جا ست:

    الف
    جنده عضو تحتانی ترین لایه جامعه طبقاتی است.

    ب
    عیاش عضو فوقانی ترین طبقه جامعه طبقاتی است.

    پاسخحذف