۱۴۰۳ مهر ۱۱, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۰۷۹)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۸۳ ـ ۸۴)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

یکی شاهدی در سمرقند داشت

که گفتی به جای سمر، قند داشت

 

تعالی الله از حسن تا غایتی

که پنداری از رحمت است، آیتی
 

معنی تحت اللفظی:

کسی عاشق حریفی در سمرقند شده بود.

حریفی که به شیرینی شکر بود.

زیبایی حریف اندازه نداشت.

آن سان که انگار نشانه ای از لطف خدا ست.

  

سعدی

 در این دو بیت شعر

برای توصیف شیرین زبانی شاهد، او را به قند و شکر تشبیه می کند.

 

رسم و رویه و روال در شعر کلاسیک کشور از دیرباز

ناتورالیزه کردن همنوعان است:

تشبیه کسی به سرو و شمشاد و گوزن و آهو و الی آخر.

 

آنچه به عنوان تجلیل از کسی جا زده می شود،

در واقع تحقیر و تخریب او ست.

 

سعدی

در بیت دوم

 دیالک تیک عشق را به شکل دیالک تیک عاشق و شاهد بسط و تعمیم می دهد.

 

مفهوم «شاهد» در قاموس سعدی و حافظ نتیجه انتزاع چه چیزهائی است؟

 

در مفهوم «شاهد»، مغبچه، دختربچه، پسر بچه، زن، جوان زیبا، پیر مرد صوفی، مراد، شاه، شاهزاده مذکر و مؤنث، بنده و غلام زر خرید، کنیز و کلفت، امام، پیغمبر، خدا و هر چه دلت می خواهد جا می گیرد.

 

این مفهوم مثل همه مفاهیم سعدی و حافظ

 دیگ بزرگی است، در آشپزخانه شعر حضرات،

که همه چیز می توان در آن ریخت.

 

این جور مفاهیم گل و گشاد انتزاعی دست آقایان را برای ابراز نفسانی ترین نیات خود باز می گذارد.

 آقایانی که علیه ریا و تزویر و تظاهر بی وقفه توفان گرد و خاک راه می اندازند.

اگر به شاهدبازی و مغبچه بازی و پسربچه و دختربچه بازی و زن بارگی و همجنس بازی متهم شوند،

بلافاصله خواهند گفت که منظورشان از شاهد خدائی، پیغمبری، خلیفه ای، مرشدی، صوفئی بوده است.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر