۱۴۰۲ آبان ۲, سه‌شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفهیم تجسمی (۴)


پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

 شین میم شین

 

 

۲۷

·    اما از آنجا که تئوری کلاسیک مبتنی برتفهیم تجسمی،  خود را به مثابه حالت مرزی تئوری مدرن مبتنی برتفهیم غیرتجسمی نشان داده، می توان از اصل تفهیم غیرتجسمی نه تنها نتیجه گرفت که تفهیم غیرتجسمی ئی وجود دارد که نمی تواند ناشی از تفهیم تجسمی باشد، بلکه علاوه بر آن تفهیم تجسمی خود باید به مثابه حالت مرزی تفهیم غیرتجسمی تلقی شود، یعنی تفهیم غیرتجسمی منشاء آن محسوب گردد.

 

۲۸

·    ماتریالیسم دیالک تیکی هم از مطلق کردن یکجانبه اصل تفهیم تجسمی و هم از مطلق کردن یکجانبه اصل تفهیم غیرتجسمی اجتناب می ورزد.

 

۲۹

·    در روند دیالک تیکی شناخت واقعیت عینی تفهیم تجسمی و غیر تجمسی وحدتی را تشکیل می دهند.

·    جای همدیگر را می گیرند و به یکدیگر تبدیل می شوند.    

 

۳۰

·    رابطه متقابل میان تفهیم تجسمی و غیر تجسمی می تواند تحت شرایطی حتی فرم یک تضاد دیالک تیکی به خود گیرد و موجب پیشرفت رشته علمی مربوطه باشد.

 

۳۱

·    هرعلمی در توسعه تاریخی خود به طور کلی از تصاویر شمایلی (ایکونیکی، تصویری) به تصاویر سمانتیکی انتزاعی عروج می کند.

 

۳۲

·    این گذار از شمایلی (تصویری) به سمانتیکی انتزاعی و به عبارت دیگر گذار از طرز تفکر مبتنی بر تفهیم تجسمی به طرز تفکر مبتنی بر تفهیم غیرتجسمی روندی است که بی وقفه و مدام صورت می گیرد.

 

۳۳

·    نفوذ متدهای مته متیکی (ریاضی) در بسیاری از رشته های علمی، رشته هائی که برای اولین بار با برخورد مته متیکی (ریاضی) آشنا می شوند، مثال بارزی بر این امر است.

 

۳۴

·    وضوح مته متیکی (ریاضی) ئی که این رشته های علمی از این طریق کسب می کنند، همواره با از دست دادن تفهیم تجسمی همراه می شود.

 

۳۵

·    تصاویر شمایلی که از تصاویر و تصورات تفهیم تجسمی نشئت می گیرند و برای ما به واسطه تجربه حسی به طور بیواسطه قابل دسترسی اند، حاملین معنای ایده تیکی مفاهیم و احکام مربوط به واقعیت عینی اند و هیچ علمی نمی تواند بر آنها چشم پوشی کند.

 

۳۶

·    زیرا هر تئوری، هر قدر هم انتزاعی باشد، در تحلیل نهائی بر ادراکات حسی استوار است که به مثابه پل واسط ضرور میان واقعیت عینی و تفکرند.

 

۳۷

·    با تصاویر شمایلی اما فقط تا حدود معینی می توان کار کرد:

·    به کمک آنها می توان پدیده خارجی ظاهری را مشخص ساخت، ولی نمی توان به کمک آنها به ماهیت اوبژکت ها، روندها و غیره واقعیت عینی پی برد.

 

۳۸

·    تصاویر سمانتیکی اما برعکس، قاعدتا انتزاعی اند و لذا آنها را بهتر می توان درنظر گرفت و کنترل کرد.

 

۳۹

·    با سمبول های انتزاعی که حاوی معنای اوپراتیو (عملیاتی) اند، بهتر می توان کار کرد.

 

۴۰

·    علاوه بر این، سیستم سمبلی دقیق، استفاده کامل از دستگاه مفهومی متدهای استقرائی را امکان پذیر می سازد.

 

۴۱

·    از این رو می توان توسعه تئوری های تفهیم غیرتجسمی را به مثابه پیشرفت علمی اصیل ارزیابی کرد.

 

۴۲

·    البته آن را نباید بهانه ای برای چنان تفسیری قرار داد که گویا تفهیم غیرتجسمی با خود حادثه واقعی یکی است و چون آن را می توان تنها به  صورت سمبل ها نشان داد، پس به این نتیجه غلط رسید که گویا آن با سمبل ها یکی است.

 

۴۳

·    در چنین تفسیری اصل تفهیم غیرتجسمی به تز ایدئالیستی زیر منتهی می شود:

·    «ماده ناپدید شده است و فقط سمبل ها باقی مانده اند!» 

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر