۱۴۰۲ مهر ۲۹, شنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تفهیم تجسمی (۱)


پروفسور دکتر گونتر کروبر

برگردان

 شین میم شین

      

۱

·    تفهیم تجسمی زمانی می تواند در مورد نشان دادن فکری چیزها، سیستم ها، روندها و غیره مصداق داشته باشد که آن، فرم تصاویر حسی را داشته باشد و یا فقط از مفاهیم تجربه روزمره استفاده کند.

 

۲

·    تفهیم تجسمی زمانی شامل حال یک تئوری علمی خواهد شد که برای فرمولبندی آن تئوری تنها مفاهیمی لازم باشند که به طور بیواسطه ای از تجربه روزمره حاصل می آیند.

 

۳

·    به زبان سمیوتیکی می توان گفت که علائم سمیوتیکی لازم برای فرمولبندی آن تئوری باید حاوی معنای ایده تیکی باشند.

 

۴

·    تفهیم تجسمی حتما نباید شامل حال تشریحات فکری باشد، بلکه بیشتر باید مشروط به درجه تجربه و پراتیک اجتماعی، علمی ـ تاریخی و همچنین فردی باشد.

 

۵

·    مسئله تفهیم تجسمی اگر چه امروز آن، عمدتا در توسعه فیزیک مدرن نقش بازی می کند، بنا بر محتوای ان یک مسئله فلسفی است.

 

۶

·    این مسئله روابط تنگاتنگی با مسائل زین دارد:

 

الف

·    با مسئله اساسی فلسفه

 

ب

·    با مسئله مربوط به ماهیت واقعیت عینی

 

پ

·    با نحوه و نوع شناخت واقعیت عینی به وسیله انسان.

 

۷

·    حتی در فلسفه یونان باستان در مورد این مسئله دو نظریه متضاد رو در روی هم قرار داشتند:

 

الف

 

۱

·    ایدئالیسم عینی افلاطون وجود و مشخصات اشیا، روندها و غیره مادی را بدین طریق توضیح می داد که ایده های منطبق با آنها در  قالب مادی آنها داخل می شوند (مثلا ایده آب وارد آب می شود، ایده میز وارد میز می شود) و درآنها سهیم می گردند (و روح ما که قبل از تولد ایده بی غل و غش آب را تماشا کرده است، آن را دو باره به خاطر می آورد و باز می شناسد.) 

 

۲

·    اما از آنجا که عالم ایده ها خارج از دسترس نگرش بیواسطه است، پس توضیح افلاطون توضیحی اصولا مبهم (مغایربا تفهیم تجسمی) و نا روشن از جهان بوده است.

 

ب

·    اتمیسم ماتریالیستی جهان باستان (دموکریت، اپیکور، لوکرتس) ـ برعکس او ـ وجود و مشخصات اشیا، روندها و غیره مادی را برمبنای مشخصات، حرکت و تأثیر متقابل اتم ها (کوچکترین ذرات مادی) توضیح می داد و بدین طریق توصیف وتوضیح به مراتب روشنتر (منطبق با تفهیم تجسمی) عرضه می کرد. 

۸

·    گرایش ایدئالیستی ـ عینی را در قرون وسطی فلسفه اسکولاستیکی ادامه می دهد.

 

۹

·    فلسفه اسکولاستیکی، خودویژگی اوبژکت های مادی (یعنی به کمک حواس قابل ادراک بودن آنها) را در به اصطلاح «کیفیت های پنهان» می داند که گویا در بطن اشیا نهفته اند. 

 

۱۰

·    مثلا سنگ علت بر زمین افتادن را به مثابه مشخصه ای در بطن خود نهفته دارد.

 

۱۱

·    این نظریه اما در واقع بر زمین افتادن سنگ را اصلا توضیح نمی دهد.

 

۱۲

·    چون هر کدام از «کیفیت های پنهان» فرضیه ای مصلحتی است که از آن چیزی جز آنچه که برای توضیح پدیده مورد نظر ارائه می شود، حاصل نمی آید.

 

۱۳

·    با توسل به «کیفیت پنهان» واضح (مثلا بر زمین افتادن سنگ) به وسیله ای مبهم (مشخصه نا مرئی بر زمین افتادن) توضیح داده می شود.

۱۴

·    این متد را در واقع کلیه جهان بینی های ایدئالیستی و مذهبی مورد استفاده قرار می دهند، زمانی که وجود خدا، ایده های مطلق و امثالهم را اثبات می کنند:

 

الف

·    از سوئی تنوع جهان مادی را با توسل به «کیفیت های پنهان» توضیح می دهند.

 

ب

·    از سوی دیگر توصیف این موجودات مفروض ماورای حسی را به کمک مفاهیم حاصله از تجربه اصولا رد می کنند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر