۱۴۰۲ مهر ۲۷, پنجشنبه

خود آموز خود اندیشی (۷۷۲)

   Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۱ ـ ۷۲)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

برآسود درویش روشن نهاد

بگفت:

«ایزدت روشنائی دهاد.»

معنی تحت اللفظی:

گدا سر سفره توانگر نابینا شکمی از عزا در آورد و گفت:

«خدا قوه بینایی را به چشمانت برگرداند.»

 

سعدی

 در این بیت شعر،

 دیالک تیک داد و ستد

 را

به شکل دیالک تیک طعام و دعا مسخ و مثله و مخدوش می کند.

گدا، به ازای طعام، نه چیزی، بلکه دعائی تحویل او می دهد.

 

بدین طریق

دایره داد و ستد بسته نمی شود و لذا باید شخص ثالثی پا به عرصه نهد و این دایره را ببندد.

 

گدا در فلسفه سعدی، نمی تواند آدم حساب شود.

گدا حتی پشیزی در جیب ندارد و کسی که هیچ ندارد، در جامعه ماقبل سرمایه داری، در واقع هیچ است.

کسی که چیزی برای دادن ندارد، نمی تواند وارد دیالک تیک داد و ستد شود.

 

دیالک تیک

عضو هیچکاره و منفعل نمی پذیرد.

 

عضو دیالک تیک باید نقشی به عهده بگیرد، باید مؤثر باشد و ضمنا تأثیر بردارد.

 

از این رو ست که در جهان بینی سعدی،

گدایان و بی خانمانان (طبقه درویش) روسیاه هر دو عالم اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر