۱۴۰۲ آبان ۴, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تقسیم کار (۱)


پروفسور دکتر ولفگانگ ایشهورن

پروفسور دکتر هاینتس کوزین

برگردان

شین میم شین

         

۱

·    تقسیم کار به تقسیم بندی مبتنی بر تمایز روند کلی کار به زیر روندهای کیفیتا مختلف و محول کردن آنها به گروه های مختلفی از کارکنان، اطلاق می شود.

 

۲

·    تقسیم کار به توسعه  روند کار اطلاق می شود که به لحاظ تکنولوژیکی، منطقه ای و اجتماعی ساختاربندی شده است.

 

۳

·    تقسیم کار و توسعه تاریخی آن، روند عینی قانونمندی را نمودار می سازد، که با توسعه نیروهای مولده مادی پیوند ناگسستنی دارد.

 

۴

·    تقسیم کار، خود نتیجه توسعه نیروهای مولده مادی جامعه است و به نوبه خود موجب پیشرفت آنها می گردد.

 

۵

·    تاریخ دو نوع متفاوت از تقسیم کار را به خود دیده است:

 

الف

·    تقسیم کاری که پیش شرط پیدایش آن توسعه نیروهای مولده بوده است.

 

ب

·    تقسیم کاری که پیش شرط پیدایش آن نه توسعه نیروهای مولده، بلکه مناسبات تولیدی و طبقاتی معینی بوده اند.

 

 

۶

·    نوع دوم تقسیم کار در جامعه طبقاتی آنتاگونیستی سبب می شود، که مناسبات کاری، خصلت تضادهای اجتماعی به خود گیرند و با تضادهای اجتماعی پیوند بر قرار کنند.

 

۷

·    مثال برای این نوع تقسیم کار عبارت است از تضاد میان کار جسمی و کار فکری، به ویژه تضاد میان فونکسیون های اجرای بلاواسطه و فونکسیون های رهبری روند کار.

 

۸

·    مفهوم تقسیم کار در نتیجه توسعه تاریخی در مورد مناسبات بسیار متفاوت مورد استفاده قرار می گیرد.

 

۹

·    از این رو، تعیین مشخص و دقیق معنی مربوطه، که مفهوم تقسیم کار در موردش به کار می رود، بسیار مهم است.

 

ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر